423
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

دهد و خود بمانَد ، گروهى نيز حركت خود او را توصيه مى كردند . وى تصميم گرفت كه خود نيز حركت كند . پس مردم را آماده ساخت .
اين خبر به معاويه رسيد . او عمرو بن عاص را فرا خواند و با وى راى زد . عمرو گفت : حالْ كه دريافتى او حركت كرده ، تو نيز حركت كن و با رأى و چاره انديشىِ خويش ، دمى از او غافل مشو .
معاويه گفت : پس اى ابا عبد اللّه ! مردم را آماده ساز .
عمرو نزد مردم آمد و ايشان را برانگيخت و على عليه السلام و يارانش را ضعيف شمرد و گفت : همانا عراقيان وحدتشان را گسستند و شوكتشان را بر باد دادند و بُرَندگى شان را تباه كردند .
بصريان هم با على سر ستيز دارند ؛ زيرا خونشان را ريخته و از ايشان كشته است و پهلوانانِ بصره و كوفه در نبرد جَمَل ، هلاك گشته اند .
پس على با گروهى اندك مانده كه از آن ميان ، كسانى اند كه خليفه شما را كشته اند . خداى را ، خداى را [ در نظر گيريد]! مبادا حقّ خويش را تباه سازيد و خونتان (خون خليفه ) را هَدَر كنيد . ۱

ب ـ خطبه امام عليه السلام پيش از راهى شدن

۳۹۸.الأخبار الطوال :آن گاه كه على عليه السلام آهنگ حركت به سوى شاميان كرد و [ نماز ]جمعه فرا رسيد ، بر فراز منبر رفت ، خدا را حمد و ثنا گفت ، بر پيامبر صلى الله عليه و آله درود فرستاد و گفت :
«اى مردم! روان شويد به سوى دشمنان سنّت ها و قرآن ؛ به سوى كُشندگانِ مهاجران و انصار ؛ به سوى جفاپيشگانِ فرومايه كه با بيم و اكراه اسلام آوردند ؛ به سوى آنان كه [ براى اسلام دروغينشان] دل هاشان به دست آورده شد تا آزارشان را از مسلمانان نگه دارند» . ۲

1.تاريخ الطبرى : ج۴ ص۵۶۳ .

2.الأخبار الطوال : ص۱۶۴ .


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
422

از جايش] كوچ دهد يا صلحى سعادت بخش ، مختار ساز . اگر جنگ را برگزيد ، به او اعلان جنگ كن و اگر به صلح گراييد ، بيعتش را بپذير» .
آن گاه كه نامه به جرير رسيد ، وى نزد معاويه آمد و آن را بر وى خواند و به او گفت : اى معاويه! تنها با گناه ، بر دل مُهر زده مى شود و تنها با توبه ، [ قفلِ] سينه گشوده مى گردد و من مى پندارم كه بر دل تو مُهر زده شده است . مى بينم ميان حق و باطل ايستاده اى ؛ گويا در انتظار چيزى هستى كه در دستانِ كسى جز توست» .
معاويه گفت : اگر خدا خواهد ، سخن قطعى را در نخستين مجلس [ پس از اين ]به تو خواهم گفت .
چون مردم شام با معاويه بيعت كردند و او آنان را [ به وفادارى ]آزمود ، گفت : اى جرير! به رئيس خود بپيوند .
سپس نامه اى حاكى از اعلان جنگ،براى على عليه السلام نوشت و در پايين آن ، به سروده كعب بن جعيل استناد ورزيد:
مى بينم كه شام ، حكومت عراق را نمى پسندد
و مردم عراق نيز شام را پذيرا نيستند .
هر يك ، دشمن ديگرى است
و هر كدام ، از اين دشمنى ، دين [ و ديندارى ]را در نظر دارند . ۱

2 / 6

حركت امام به سوى صفّين

الف ـ رايزنى امام عليه السلام براى حركت به سوى صفّين

۳۹۷.تاريخ الطبرىـ به نقل از ابو بكر هُذَلى ـ: آن گاه كه على ، عبد اللّه بن عبّاس را در بصره به كارگزارى نشاند ، از آن جا راهى كوفه شد و در كوفه براى حركت به صفّين ، مهيّا گشت . پس با مردم به رايزنى پرداخت . گروهى بر آن بودند كه سپاهيان را حركت

1.وقعة صفّين : ص۵۵ .

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 189424
صفحه از 896
پرینت  ارسال به