دهد و خود بمانَد ، گروهى نيز حركت خود او را توصيه مى كردند . وى تصميم گرفت كه خود نيز حركت كند . پس مردم را آماده ساخت .
اين خبر به معاويه رسيد . او عمرو بن عاص را فرا خواند و با وى راى زد . عمرو گفت : حالْ كه دريافتى او حركت كرده ، تو نيز حركت كن و با رأى و چاره انديشىِ خويش ، دمى از او غافل مشو .
معاويه گفت : پس اى ابا عبد اللّه ! مردم را آماده ساز .
عمرو نزد مردم آمد و ايشان را برانگيخت و على عليه السلام و يارانش را ضعيف شمرد و گفت : همانا عراقيان وحدتشان را گسستند و شوكتشان را بر باد دادند و بُرَندگى شان را تباه كردند .
بصريان هم با على سر ستيز دارند ؛ زيرا خونشان را ريخته و از ايشان كشته است و پهلوانانِ بصره و كوفه در نبرد جَمَل ، هلاك گشته اند .
پس على با گروهى اندك مانده كه از آن ميان ، كسانى اند كه خليفه شما را كشته اند . خداى را ، خداى را [ در نظر گيريد]! مبادا حقّ خويش را تباه سازيد و خونتان (خون خليفه ) را هَدَر كنيد . ۱
ب ـ خطبه امام عليه السلام پيش از راهى شدن
۳۹۸.الأخبار الطوال :آن گاه كه على عليه السلام آهنگ حركت به سوى شاميان كرد و [ نماز ]جمعه فرا رسيد ، بر فراز منبر رفت ، خدا را حمد و ثنا گفت ، بر پيامبر صلى الله عليه و آله درود فرستاد و گفت :
«اى مردم! روان شويد به سوى دشمنان سنّت ها و قرآن ؛ به سوى كُشندگانِ مهاجران و انصار ؛ به سوى جفاپيشگانِ فرومايه كه با بيم و اكراه اسلام آوردند ؛ به سوى آنان كه [ براى اسلام دروغينشان] دل هاشان به دست آورده شد تا آزارشان را از مسلمانان نگه دارند» . ۲