431
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

هوادارانش به وى گفتند : اى امير مؤمنان! همان گونه كه آنان آب را بر تو بستند ، آب را بر آنها ببند و مگذار شاميان قطره اى از آن را بـياشامند و بـه شمشير تـشنگى ، هلاكشان سـاز و [ بدين سان ]دستْ بسته بگيرشان ، كه [ اگر چنين كنى ]تو را نيازى به جنگ نيست .
امام عليه السلام فرمود : «نه . به خدا سوگند ، با ايشان همچون خودشان مقابله نمى كنم . قدرى از سرچشمه را براى آنان باز بگذاريد ، كه لبه شمشير ، براى رويارويى با آنان بس است» . ۱

ب ـ آغاز نبرد

۴۰۳.تاريخ الطبرىـ به نقل از عبدالملك بن ابى حرّه حنفى ، در يادكردِ آغاز نبرد در ذى حجّه ـ: على عليه السلام ، يكايك ، مردانى بزرگْ منش را فرمانِ [ نبرد ]مى داد و با هر يك ، گروهى [ از رزمندگان ]به ميدان مى رفتند . از ياران معاويه نيز كسى به ميدان مى آمد و گروهى همراهش مى شدند . آن گاه ، سواره و پياده با يكديگر به جنگ برخاسته ، سپس عقب مى نشستند و خوش نداشتند كه با همه عراقيان به رويارويىِ شاميان بروند ؛ زيرا بيم داشتند كه اين كار ، موجب گرفتارى و هلاكت شود و از اين رو ، على عليه السلام ، كسان خود را يكى يكى به ميدان مى فرستاد ؛ يك بار اشتر را و بار ديگر حُجْر بن عَدى كِندى را و بدين ترتيب هر بار يكى از يارانش را مى فرستاد : شَبَث بن رِبعى ، خالد بن معمّر ، زياد بن نضر حارثى ، زياد بن خصفه تَيمى ، سعيد بن قيس ، مَعقِل بن قيس رياحى و قيس بن سعد . در اين ميان ، آن كه بيشتر به ميدان رفت ، اشتر بود .
و معاويه ، پياپى اين كسان را به ميدانِ عراقيان فرستاد : عبد الرحمان بن خالد مخزومى ، ابو اعور سُلَمى ، حبيب بن مَسلَمه فِهْرى ، ابن ذى كِلاع حِمْيَرى ، عبيد اللّه ابن عمر بن خطّاب ، شُرَحبيل بن سِمْط كِنْدى و حمزة بن مالك هَمْدانى . آنان سراسرِ

1.شرح نهج البلاغة : ج ۱ ص ۲۴ .


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
430

گذشت :
هر صبحگاه ، يكى از فرماندهان دلاور سپاه امام عليه السلام به ميدان مى آمد و تا عصرگاهان با دشمن مى جنگيد . سپس جنگ تا روزِ پسين متوقّف مى شد ، بى آن كه در اين مدّت ، هيچ يك از دو طرف بر ديگرى پيروزى يابد .
فرماندهان سپاه در اين روزها ، از اين قرار بودند : مالك اشتر ، عمّار بن ياسر ، محمّد ابن حنفيّه ، عبد اللّه بن عبّاس ، هاشم بن عُتبه و قيس بن سعد .
در روز چهارشنبه هشتم صفر ، جنگ شدّت گرفت و شكلى ديگر يافت ، بدان سان كه همه دو سپاه در آن درگير شدند . امام عليه السلام در قلب سپاه استقرار يافت و فرماندهى سپاه را خود عهده دار شد . بسيارى از بزرگان لشكر در اين روز و روز پنج شنبه به شهادت رسيدند .
از آن جا كه امام عليه السلام مى خواست كار را يكسره كند ، در غروب پنج شنبه جنگ متوقّف نشد ؛ بلكه تا شبِ جمعه نيز استمرار يافت . در طول دوره نبرد ، شديدترين درگيرى در همين شب رخ داد و از اين رو ، آن را ليلة الهَرير (شبِ غرّش) ناميده اند .
در روز پنج شنبه و شبِ جمعه ، امام عليه السلام ، خود در عرصه معركه حضور داشت و به دست خويش ، 523 تن را هلاك كرد كه بيشينه آنان ، از دليرانِ شام به شمار مى رفتند . شدّتِ جنگ سبب شد كه ياران امام عليه السلام ، نماز را در ميدان جنگ به اشاره بگزارند .
در صبحگاه جمعه ، آفتاب در حالى برآمد كه شاهد پيروزى سپاه امام عليه السلام و شكست و گريز شاميان بود . مالك اشتر و دسته زير فرماندهى اش در آستانه خيمه معاويه قرار گرفتند ؛ جايى كه وى سپاه شام را از همان جا فرماندهى مى كرد . معاويه در صدد تسليم شدن و امان خواستن برآمد ؛ امّا قلم تقدير ، سرنوشتى ديگر را رقم زد : نادانىِ خوارج با فريبگرى عمرو بن عاص درآميخت و رهايى معاويه را باردار شد!

الف ـ بدى را خوبى پاداش دادن

۴۰۲.شرح نهج البلاغةـ در بيان جنگ بر سر آب و تسلّط ياران امام عليه السلام بر آن ـ: ياران و

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 188745
صفحه از 896
پرینت  ارسال به