433
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

2 / 8

نبرد

الف ـ دعاى امام عليه السلام ، پيش از نبرد

۴۰۶.امام على عليه السلامـ در نبرد صِفّين ـ: بار خدايا! به سوى تو چشم ها فراز آمده ، دست ها گشوده شده ، گام ها به پويه درافتاده ، زبان ها فراخوان گشته ، دل ها كشيده شده و داورىِ كارها به تو واگذار گشته است . پس ميان ما و ايشان به حق داورى كن ، كه تو بهترينِ داورانى!
بار خدايا! نزد تو شكايت مى آوريم از نبودن پيامبرمان ، اندكىِ شمارمان ، بسيارىِ دشمنمان ، پراكندگىِ گرايش هايمان ، دشوارىِ روزگار ، و پيدايش فتنه ها! ما را مدد فرماى به پيروزىِ شتابنده و نصرتى كه با آن ، حكومت حق را شُكوه و چيرگى مى بخشى . ۱

ب ـ فرمانِ نبرد

۴۰۷.الأخبار الطوال :آن گاه كه محرّم به پايان رسيد ، على عليه السلام آوازگَرى فرستاد و او به هنگام غروب خورشيد ، در اردوگاه معاويه ندا در داد : «همانا ما دست [ از نبرد ]بداشتيم تا ماه هاى حرام به فرجام رسند ؛ و اكنون چنين شده است و ما همگى به شما اعلام جنگ مى كنيم ، كه خدا خيانت پيشگان [ در پيمان] را دوست ندارد» . ۲

ج ـ تشويق كردن ياران براى نبرد

۴۰۸.تاريخ دمشقـ به نقل از ابن عبّاس ـ: زنان ناتوان اند كه فرزندى همچون امير مؤمنان

1.الإمام عليّ عليه السلام ـ يَومَ صِفّينَ ـ : اللّهُمَّ إلَيكَ رُفِعَتِ الأَبصارُ ، وبُسِطَتِ الأَيدي ، ونُقِلَتِ الأَقدامُ ، ودَعَتِ الأَلسُنُ ، وأفضَتِ القُلوبُ ، وتُحوكِمَ إلَيكَ فِي الأَعمالِ ، فَاحكُم بَينَنا وبَينَهُم بِالحَقِّ وأنتَ خَيرُ الفاتِحينَ . اللّهُمَّ إنّا نَشكو إلَيكَ غَيبَةَ نَبِيِّنا وقِلَّةَ عَدَدِنا وكَثرَةَ عَدُوِّنا وتَشَتُّتَ أهوائِنا وشِدَّةَ الزَّمانِ وظُهورَ الفِتَنِ . أعِنّا عَلَيهِم بِفَتحٍ تُعَجِّلُهُ ، ونَصرٍ تُعِزُّ بِهِ سُلطانَ الحَقِّ وتُظهِرُهُ (وقعة صفّين : ص۲۳۱) .

2.الأخبار الطوال : ص۱۷۱ .


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
432

ذى حجّه را جنگيدند و گاه مى شد كه در يك روز ، دو بار نبرد مى كردند : آغازِ روز و پايان آن . ۱

ج ـ آتش بس ، به اميدِ صلح

۴۰۴.تاريخ الطبرىـ در بـيان رويـدادهـاى سـال ۳۷ هجرى ـ: در نخستين ماه آن سال ، يعنى محرّم ، آتش بس ميان على عليه السلام و معاويه رخ داد . آنان ، به اميد صلح ، تا پايان محرّم ، قرار آتش بس نهادند . ۲

د ـ درنگ و مدارا ، به اميدِ هدايت پذيرى

۴۰۵.امام على عليه السلامـ برگرفته كلام او ، آن گاه كه يارانش در خواستن اذن جنگ در صِفّين شتاب مى ورزيدند ـ: امّا اين كه گفتيد : آيا اين همه [ تأخير ]براى ناخوشايند داشتنِ مرگ است؟ به خدا سوگند ، برايم فرقى نمى كند كه من به سوى مرگ درآيم يا مرگ به سوى من روان شود .
و امّا اين سخنتان كه [ شايد] در [ جنگ با] شاميان به شك افتاده ام ؛ به خدا سوگند كه هيچ روزى جنگ را به تأخير نيفكنده ام ، مگر از آن رو كه اميدوار بوده ام دسته اى [ از ايشان] به من بپيوندند و هدايت پذيرند و از نورِ من بينايى گيرند . و اين ، براى من دوست داشتنى تر از آن است كه ايشان را در عين گم راهى شان بكُشم ، هر چند اگر كشته شوند ، به كيفر گناهانشان گرفتار خواهند گشت» . ۳

1.تاريخ الطبرى : ج۴ ص۵۷۴ .

2.تاريخ الطبرى : ج۵ ص۵ .

3.الإمام عليّ عليه السلام ـ مِن كَلامٍ لَهُ عليه السلام وقَدِ استَبطَأَ أصحابُهُ إذنَهُ لَهُم فِي القِتالِ بِصِفّينَ ـ : أمّا قَولُكُم : أكُلَّ ذلِكَ كَراهِيَةَ المَوتِ ؟ فَوَاللّه ِ ما اُبالي ، دَخَلتُ إلَى المَوتِ أو خَرَجَ المَوتُ إلَيَّ . وأمّا قَولُكُم : شَكّا في أهلِ الشّامِ ، فَوَاللّه ِ ما دَفَعتُ الحَربَ يَوما إلّا وأنا أطمَعُ أن تَلحَقَ بي طائِفَةٌ فَتَهتَدِيَ بي ، وتَعشُوَ إلى ضَوئي ، وذلِكَ أحَبُّ إلَيَّ مِن أن أقتُلَها عَلى ضَلالِها ، وإن كانَت تُبوءُ بِآثامِها (نهج البلاغة : خطبه ۵۵) .

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 163527
صفحه از 896
پرینت  ارسال به