ميانشان نبردى سخت در سراسر آن روز در گرفت . هر دو سپاه كشتگان بسيار دادند و آن گاه ، بازگشتند . ۱
ه ـ روز دوم نبرد
۴۱۰.مروج الذّهب :در دومين روز نبرد كه پنج شنبه بود ، على عليه السلام ، هاشم بن عُتْبة بن ابى وقّاص زُهْرىِ مِرقال را به ميدان فرستاد ؛ همو كه برادرزاده سعد بن ابى وقّاص بود و از آن روى «مرقال» خوانده مى شد كه در جنگ ، تيزتَك بود . وى كه از شيعيان على به شمار مى رفت ، يك چشم خويش را در جنگ يَرموك از دست داده بود ... آن گاه ، معاويه ، ابو اَعور سُلَمى را به ميدان وى فرستاد ؛ يعنى سفيان بن عوف را كه از پيروان معاويه و جداشدگان از على عليه السلام بود . پس ميان ايشان جنگى سخت درگرفت و در فرجامِ روز ، با كشتگانى بسيار باز گشتند . ۲
و ـ روزِ سوم نبرد
۴۱۱.الأخبار الطّوال :روزى ديگر عمّار بن ياسر ، همراهِ سوارانى از عراقيان ، به ميدان آمد . عمرو بن عاص [ نيز] با سواران يورش آورد ، در حالى كه با خود ، تكّه پارچه اى سياه رنگ داشت كه بر نيزه كرده بود .
مردم گفتند : اين ، پرچمى است كه پيامبر خدا براى وى بست .
على عليه السلام گفت : «من شما را از داستان اين پرچم خبر مى دهم . اين ، پرچمى است كه پيامبر خدا آن را بَست و فرمود : چه كس اين را چنان كه حق آن است ، بر مى گيرد؟ .
عمرو گفت : اى پيامبر خدا! حقِّ آن چيست؟
فرمود : [ اين است كه] با آن ، از هيچ كافرى نگريزى و با هيچ مسلمانى نجنگى .
امّا او با اين پرچم ، در دوران زندگى پيامبر خدا ، از كافران گريخت و امروز ، با مسلمانان مى جنگد» .