443
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

10 . در رخداد پنج شنبه و ليلة الهَرير (شبِ غرّش ) ، شكوهمندانه درخشيد .
11 . همراه يارانش ، يكى از حمله هاى بيم انگيز و شگرف صِفّين را سامان داد و در صبحگاه روز جمعه ، به خيمه معاويه رسيد و تنها يك گام پيش رو داشت تا به پيروزى نهايى دست يابد و آتش فتنه اموى را فرو نشانَد . پس اشعث و خوارج ، توطئه چيدند و امام عليه السلام را ناچار كردند كه مالك را بازگردانَد ؛ و مالك ، براى آن كه به مولايش آزارى نرسد ، با قلبى لبريز از غم ، از خيمه معاويه دور شد . شگفتا از اين همه ايثار در برابر آن مايه تحجّر و تاريك دلى و پليد باطنىِ توطئه گران بر ضدّ امام !
بزرگ ترين ويژگى مالك ، شناخت ژرف او از امام عليه السلام و تواضعش نزد مولاى خويش بود ؛ تواضعى برگرفته از هوشيارىِ شگرف و معرفتِ سترگ!

ح ـ نبرد شخصِ امام عليه السلام

۴۲۱.وقعة صِفّينـ به نقل از جابر بن عُمَير انصارى ، در بيان دلاورىِ على عليه السلام در جنگ صفّين ـ: نه ؛ سوگند به خداوندى كه محمّد صلى الله عليه و آله را به حق به پيامبرى برانگيخت ، از زمانى كه خدا آسمان ها و زمين را آفريد ، هرگز نشنيده ايم كه پيشواى مردمى در يك روز ، به دستِ خويش چنين كند كه على عليه السلام كرد . چنان كه شمارندگان ذكر كرده اند ، او بيش از پانصد نام آورِ عرب را هلاك كرد ؛ با شمشيرِ كج شده خود به ميدان مى رفت و مى گفت :
«از خداى عز و جل و شما پوزش مى خواهم كه [ شمشيرم ]چنين است . عزم كرده بودم كه آن را صيقل دهم ؛ امّا اين سخن پيامبر خدا مرا از اين كار باز داشت كه فراوان مى فرمود : شمشيرى جز ذوالفقار و جوانْ مردى جز على نيست و اين در حالى بود كه من پيش روى او مى جنگيدم» .
ما آن شمشير را مى گرفتيم و صاف مى كرديم . سپس وى آن را از دست هاى ما گرفته ، با آن به پهناى صف [ دشمن ]يورش مى بُرد . نه ؛ به خدا سوگند ، صولتِ هيچ


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
442

1 . نقش مالك در برانگيختنِ كوفيانِ گوش به فرمانِ وى و فرستادن آنان به ميدان نبرد ، آشكار بود .
2 . وى در آراستنِ سپاه ، نقشى بنيانى داشت .
3 . او فرمانده پيش قراولان سپاه على عليه السلام بود و شوكت شگرف و نبرد قهرمانه اش در برابر پيش قراولان سپاه معاويه به فرماندهىِ ابو اَعور سُلَمى ، آنان را به گريز از ميدان وا داشت .
4 . مردم رَقّه ۱ از ياران عثمان بودند و از اين رو ، پُل هاى ساخته شده بر رود فرات را نابود كردند تا پيش روىِ سپاه صدهزار نفرى امام على عليه السلام مانع بيافرينند. پس امام عليه السلام بر آن شد كه بازگردد و راهى ديگر بجويد؛زيرا نمى خواست از نيروى نظامى بهره گيرد و مردم را به اجبار بر كارى سخت بگمارد . اين جا بود كه مالك ، خود را به مردمِ رَقّه شناساند و تهديدشان كرد و ايشان ناچار شدند براى عبورِ سپاه امام عليه السلام پُلى بربندند و آن گاه ، سپاه از آن گذشت .
5 . سپاه معاويه ، آب را بر سپاه امام عليه السلام بست . در اين حال ، مالك اشتر ، دليرانه رو به جنگ نهاد و به همراهىِ اشعث بن قيس ، توانست به آب دست يابد .
6 . به گاهِ در گرفتنِ جنگ ، مالك ، فرمانده سواره نظام بود .
7 . در حمله هاى ذى حجّه ، وى نقشى اساسى داشت . آن گاه كه در ماه صفر ، جنگ آغاز شد و هشت روز به درازا كشيد ، مالك طىّ دو روز ، فرمانده كلّ لشكر بود .
8 . در نبردهاى تن به تن ، رزمنده اى بى مانند بود و هرگز در رويارويى با كسى ، تن به شكست نداد .
9 . در روزهاى پَسينِ نبرد ، حل كننده مشكلات پيچيده بود و به فرمان مولاى خويش ، هر جا مشكلى بروز مى يافت ، حاضر مى شد و به حلّ آن مى پرداخت .

1.رَقّه، شهرى است مشهور بر ساحل فرات واز آن جا تا حَرّان، سه روز فاصله است (معجم البلدان: ج ۳ ص ۵۹) و از شهرهاى سوريه فعلى است .

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 165090
صفحه از 896
پرینت  ارسال به