و امّا اين كه گفته اى از عقل هاى ما آن قدر باقى مانده كه با آن ، بر گذشته پشيمانى خوريم ؛ پس [ بدان كه] من نه از عقلم كاسته شده و نه از كارم پشيمانم .
و امّا اين كه [ حكومتِ] شام را خواسته اى ؛ من چنان نباشم كه آنچه را ديروز از تو دريغ داشته ام ، امروز به تو عطا كنم .
و امّا اين كه ما در بيم [ از مرگ] و اميد [ به زنده ماندن] يكسانيم ؛ تو در شك ، بيش از من در يقين ، پايدار نيستى ، و شاميان بر دنيا ، حريص تر از عراقيان بر آخرت نيستند .
و امّا اين كه گفته اى ما فرزندان عبد مناف هستيم و ما را بر يكديگر برترى نيست ؛ به جانم سوگند ، ما فرزندانِ يك پدريم ؛ ليكن اميّه همانند هاشم ، حَرْب همچون عبد المطّلب ، ابو سفيان چون ابو طالب ، مهاجر [ در راه خدا ]مانند آزاد شده [ به دست پيامبر خدا] ، و حق پيشه مثل باطل پيشه نباشد . افزون بر اينها ، فضيلتِ نبوّت از آنِ [ خاندان] ماست كه با آن ، [ كافرانِ ]گردنفراز را گردن شكستيم و [ مؤمنانِ ]سرشكسته را سربلند ساختيم . والسّلام!» . ۱
2 / 10
سخت ترين روزها
الف ـ پيكار پنج شنبه
روز پنج شنبه ، سخت ترين و هولناك ترين روز نبرد صِفّين بود . در اين روز ، امام عليه السلام هم فرماندهى سپاه را عهده دار بود و هم در ميان معركه ، به جنگى سخت مى پرداخت .
امام عليه السلام با نبرد سترگ و شورانگيز خود ، سپاهش را بر مى انگيخت كه در دل جنگ فرو روند . در آن روز ، حتّى لحظه اى جنگ آرام نگرفت ، چندان كه سپاهيان در حال نبرد ، نماز گزاردند .