453
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

و امّت را سامان دهد ، خون ها را پاس دارد ، ميان ديندارانْ اُلفت برقرار سازد ، و كينه ها و آشوب ها را از ميان ببرد ؛ بدين سان كه ميان ما و تو دو داور مورد پسند ، يكى از يارانم و يكى از يارانت باشند و بنا بر كتاب خدا ميان ما داورى كنند؟ پس آن براى من و تو بهتر است و اين آشوب ها را ريشه كن مى كند . در آنچه بدان فرا خوانده شده اى ، خداى را بپرهيز و اگر اهلِ قرآنى ، به حكم آن خشنود باش . والسّلام! ۱

ز ـ پاسخ امام عليه السلام به معاويه و پذيرشِ داورى

۴۳۶.وقعة صِفّينـ به نقل از ابراهيم بن اشتر ، پس از ذكر نامه معاويه به امام عليه السلام ـ: پس على بن ابى طالب عليه السلام به معاويه نوشت :
«از بنده خدا ، على امير مؤمنان به معاوية بن ابى سفيان .
امّا بعد ؛ برترين كارى كه انسان خود را به آن مشغول مى كند ، پيروى از شيوه اى است كه با آن ، كارش نيك گردد ، از فضيلتش بهره گيرد ، و از زشتى آن بركنار مانَد . همانا ستم و باطلگرايى ، شخص را در دين و دنيا فرومايه مى نمايند و نزد كسى كه آنچه خدا به او وانهاده بى نيازش ساخته ، چنان عيوبش را آشكار مى كنند كه هيچ گونه چاره انديشى اش ، او را بى نياز نمى كند .
پس از دنيا برحذر باش ، كه همانا در هيچ چيزش كه بدان دست يافته اى ، شادمانى نيست . و به راستى ، دريافته اى كه نمى توانى آنچه را از دست رفتنش مقدّر است ، به دست آرى . گروهى خواستارِ چيزى به ناحق شدند و آن را به خداى تعالى نسبت دادند و خداوند ، ايشان را دروغگو خواند و بهره اى كم نصيبشان فرمود و سپس به عذابى سخت دچارشان كرد .
پس پروا كن از روزى كه هر كس سرانجام كارش را ستوده ساخته باشد، در آن روز مورد غبطه است و هر كس زمامش را به شيطان وا نهاده و با او نستيزيده باشد، پشيمانى مى كشد كه چرا دنيا او را فريفت و او به آن دل بست .

1.وقعة صفّين : ص۴۹۳ .


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
452

آن گاه ، افراد پيش آمده ، گفتند : امير مؤمنان رضايت داد ؛ امير مؤمنان پذيرفت . و اين در حالى بود كه وى سكوت گزيده بود ، كلمه اى سخن نگفته ، سر به زير افكنده بود . ۱

ه ـ شادمانىِ معاويه

۴۳۴.الفتوح :معاويه پس از پايان يافتنِ جنگ مى گفت : به خدا سوگند ، اَشتر به روزِ برافراشته شدنِ قرآن ها ، در حالى از من منصرف شد كه بر آن بودم تا از وى بخواهم برايم از على اَمان طلبد . آن روز مى خواستم بگريزم ، امّا سخن عمرو بن اَطنابه را ياد آوردم كه گفته است :


عفّت و آزمون ديدگى ام ، مرا [ از گريختن] بازداشتو نيز اين كه مى خواهم به بهايى گران ، ستوده شوم.۲

و ـ نامه معاويه به امام عليه السلام

۴۳۵.وقعة صِفّينـ به نقل از ابراهيم بن اشتر ـ: معاويه ، ابو اَعوَر سُلَمى را سوار بر اَسترى سپيد ، روانه كرد . وى ، قرآن بر سر ، ميان دو صفِ عراقيان و شاميان به حركت درآمد ، در حالى كه مى گفت : كتاب خدا ميان ما و شما داور است!
پس معاويه براى على عليه السلام [ چنين] پيام فرستاد : كار ميان ما و تو به درازا كشيد و هر يك از ما خود را در آنچه از ديگرى مى خواهد ، بر حق مى داند ، بى آن كه هيچ يك از ما به اطاعت از ديگرى تن دهد . افراد بسيار ميان ما كشته شدند و من بيم دارم كه آنچه در پيش است ، سخت تر از گذشته باشد . به زودى ، ما را در باب اين موضع ، بازخواست خواهند كرد و در حقيقت ، از كسى جز من و تو حسابرسى نخواهد شد .
آيا تن مى دهى به كارى كه در آن براى ما و تو ، زندگانى و حجّت و برائت باشد

1.وقعة صفّين : ص۴۹۲ .

2.الفتوح : ج۳ ص۱۸۸ .

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 165183
صفحه از 896
پرینت  ارسال به