و همانا كسى در كنار تو قرار گرفته كه زبانْ دراز و كوتاهْ خِرَد است . پس او را غافلگيركن و [ تيغت را] به بند استخوان برسان وهمه رأيت را يكْ جا به او ارائه نده . ۱
د ـ اندرز امام عليه السلام به عمرو بن عاص
۴۴۷.وقعة صِفّينـ به نقل از شقيق بن سَلَمه ـ: على عليه السلام ، نامه اى به عمرو بن عاص نوشت و چنين اندرز و رهنمودش داد :
«امّا بعد ؛ به راستى دنيا ، [ آدمى را] از هر چيز جز خودش باز مى دارد و دنيادار ، هيچ بهره اى از آن نمى گيرد ، مگر اين كه [ دريچه] طمعى [ تازه] به رويش مى گشايد كه ميل به دنيا را در او مى افزايد و هرگز وى با آنچه به دست آورده ، از آنچه به دست نياورده ، بى نياز نمى شود ؛ و در پسِ اين همه ، بايد آنچه را گرد آورده ترك كند . نيك بخت آن است كه از ديگران پند پذيرد . سپس ابو عبد اللّه ! اَجر خود را تباه مكن و با معاويه در باطل خواهى اش همدست مشو!» .
آن گاه ، عمرو بن عاص به وى پاسخ نوشت : امّا بعد ؛ مايه صلاح و اُلفت ما ، بازگشت به حقّ است . به راستى ، ما قرآن را ميان خود داور ساخته ايم . پس ما را به آن اجابت كن . هر يك از ما به آنچه قرآن حكم كند ، تن سپرده است و [ بدين سان ]پس از اين كشمكش ، مردم عذر او را خواهند پذيرفت . والسلام!
پس على عليه السلام به او نوشت : «امّا بعد ؛ آنچه از دنيا كه تو را دلبسته خويش كرده و سبب شده كه به آن اشتياق يابى و اعتماد كنى ، به تو پشت خواهد كرد و از تو جدا خواهد شد . پس به دنيا اعتماد مكن كه سخت فريبنده است . و اگر از آنچه گذشته ، عبرت پذيرى ، آينده را حفظ مى كنى و از آنچه به تو اندرز داده مى شود ، سود مى يابى . والسّلام!» .
و عمرو به وى پاسخ داد : امّا بعد ؛ آن كس انصاف ورزيده كه قرآن را پيشواى خود