463
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

ساخته و مردم را به احكامش فرا خوانده است . پس اى ابو الحسن! صبر پيشه كن كه من تو را جز به مقصدى كه قرآن مى رساندت ، نمى رسانم . ۱

ه ـ مذاكرات داوران

۴۴۸.العقد الفريدـ به نقل از ابو الحسن ، در بيان گردهمايى دو داور ـ: براى عمرو بن عاص و ابوموسى ، مكانى خلوت فراهم آمد تا در آن گرد آيند . پس عمرو بن عاص ، سه روز به ابوموسى مهلت داد و آن گاه ، انواع خوراك ها را به وى عرضه كرد و با آنها اشتهايش را برمى انگيخت . چون ابو موسى سير بخورد ، عمرو با وى چنين نجوا كرد : اى ابو موسى! تو بزرگِ اصحاب محمّد هستى و در ميان ايشان ، صاحب فضيلت و پيشينه اى . مى بينى كه امّت در چه فتنه كورى قرار گرفته كه با آن ، اميد بقايش نيست . آيا مى خواهى فرخنده فالِ اين امّت باشى و خداوند به دست تو ، خون ايشان را حفظ كند؟ خداوند درباره حفظ يك تن مى فرمايد : «هر كه يك تن را زنده سازد ، گويى همه مردم را زنده ساخته است» . پس چگونه است حالِ آن كس كه جان هاى همه اين مردم را حفظ كند؟
ابو موسى به وى گفت : چگونه چنين شود؟
گفت : تو على بن ابى طالب را خلع مى كنى و من معاوية بن ابى سفيان را بر كنار مى سازم ؛ و سپس براى اين امّت ، مردى را بر مى گزينيم كه در اين آشوبْ حاضر نبوده ، در آن دست نداشته باشد .
ابو موسى به او گفت : و آن كس كيست؟
عمرو بن عاص كه دريافته بود ابوموسى به عبد اللّه بن عمر نظر دارد ، به وى گفت : عبد اللّه بن عمر!
ابو موسى گفت : همانا او چنين است كه ياد كردى . امّا من چگونه به تو اطمينان كنم؟

1.وقعة صفّين : ص۴۹۸ .


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
462

و همانا كسى در كنار تو قرار گرفته كه زبانْ دراز و كوتاهْ خِرَد است . پس او را غافلگيركن و [ تيغت را] به بند استخوان برسان وهمه رأيت را يكْ جا به او ارائه نده . ۱

د ـ اندرز امام عليه السلام به عمرو بن عاص

۴۴۷.وقعة صِفّينـ به نقل از شقيق بن سَلَمه ـ: على عليه السلام ، نامه اى به عمرو بن عاص نوشت و چنين اندرز و رهنمودش داد :
«امّا بعد ؛ به راستى دنيا ، [ آدمى را] از هر چيز جز خودش باز مى دارد و دنيادار ، هيچ بهره اى از آن نمى گيرد ، مگر اين كه [ دريچه] طمعى [ تازه] به رويش مى گشايد كه ميل به دنيا را در او مى افزايد و هرگز وى با آنچه به دست آورده ، از آنچه به دست نياورده ، بى نياز نمى شود ؛ و در پسِ اين همه ، بايد آنچه را گرد آورده ترك كند . نيك بخت آن است كه از ديگران پند پذيرد . سپس ابو عبد اللّه ! اَجر خود را تباه مكن و با معاويه در باطل خواهى اش همدست مشو!» .
آن گاه ، عمرو بن عاص به وى پاسخ نوشت : امّا بعد ؛ مايه صلاح و اُلفت ما ، بازگشت به حقّ است . به راستى ، ما قرآن را ميان خود داور ساخته ايم . پس ما را به آن اجابت كن . هر يك از ما به آنچه قرآن حكم كند ، تن سپرده است و [ بدين سان ]پس از اين كشمكش ، مردم عذر او را خواهند پذيرفت . والسلام!
پس على عليه السلام به او نوشت : «امّا بعد ؛ آنچه از دنيا كه تو را دلبسته خويش كرده و سبب شده كه به آن اشتياق يابى و اعتماد كنى ، به تو پشت خواهد كرد و از تو جدا خواهد شد . پس به دنيا اعتماد مكن كه سخت فريبنده است . و اگر از آنچه گذشته ، عبرت پذيرى ، آينده را حفظ مى كنى و از آنچه به تو اندرز داده مى شود ، سود مى يابى . والسّلام!» .
و عمرو به وى پاسخ داد : امّا بعد ؛ آن كس انصاف ورزيده كه قرآن را پيشواى خود

1.البيان والتبيين : ج۱ ص۱۷۲ .

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 189279
صفحه از 896
پرینت  ارسال به