471
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

شدن قاريان از امام و در نهايت ، به جنگ نهروان انجاميد .
آخرين پرسش اساسى در جريان حكميّت اين است كه : چرا امام عليه السلام پيشنهاد قاريان را نپذيرفت؟ آيا نمى دانست كه نپذيرفتن پيشنهاد آنان به كجا مى انجامد؟ و سرانجام ، حكمت بهره گيرى نكردن امام عليه السلام از اين فرصت طلايى براى پايان دادن به فتنه قاسطين و پيشگيرى از فتنه مارقين چيست؟
پاسخ اين است كه پذيرفتن پيشنهاد آنان ، مستلزم سه خطاى بزرگ سياسى و دينى بود كه امام عليه السلام نمى توانست به آن تن در دهد :

الف ـ پذيرفتن خطا در رهبرى

نخستين درخواست خوارج اين بود كه امام عليه السلام بپذيرد كه در رهبرى و فرماندهى سپاه در ارتباط با پذيرش حكميّت خطا كرده است . امّا امام عليه السلام نمى توانست خود را خطا كار اعلام كند ؛ زيرا : حَكَم قرار دادن براى حل اختلافات ، نه تنها خطا نيست ، بلكه موردتأييد قرآن است . تنها ايراد اين است كه حكميّت در اين ماجرا برخلاف حكمت و سياست بود و امام عليه السلام نيز اين نكته را صريحا اعلام كرده بود؛ ولى آنان خود نپذيرفتند و حكميت را بر امام عليه السلام و سپاه كوفه تحميل كردند .

ب ـ نقض عهد

برفرض كه امام عليه السلام به خطاى خود اعتراف مى كرد ، خوارج درخواست ديگرى داشتند كه پيمان نامه سپاهيان كوفه و شام نقض شود ؛ امّا از ديدگاه امام عليه السلام وفادارى به پيمان يكى از اصول بين المللى اسلام است كه به هيچ بهانه اى نبايد نقض شود چنانچه در عهدنامه معروف خود به مالك اشتر هم نوشت:
و اگر با دشمنت پيمانى نهادى و در ذمّه (بر گردن) خود ، او را امان دادى ، به عهد خود وفا كن و آنچه بر ذمّه گرفته اى، ادا كن و خود را چون سپرى در برابر پيمانت قرار بده ۱

1.نهج البلاغة : نامه ۵۳ .


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
470

معاويه بود و عدم ذكر موضوع خاص در متن پيمان به همين جهت است . البته اين دامنه ، شامل تعيين خليفه نمى شد .

4 . علّت فريب خوردن سپاه امام عليه السلام

اكنون بايد ديد كه : چرا سپاهيان امام على عليه السلام فريب خوردند ؟ و چرا ندانستند يا نخواستند بدانند قرآن بر نيزه افراشتن شاميان ، نيرنگى است كه مى خواهند بدين وسيله آنان را از جنگ بازدارند؟ و چرا سخنِ امام خود را نشنيدند و او را به پذيرفتن حَكَميّت مجبور گردانيدند؟
در پاسخ اين سؤال بايد گفت : اسناد تاريخى نشان مى دهد كه اكثريت قاطع سپاه امام عليه السلام از جنگ خسته شده بودند . علاوه بر اين ، مى دانستند كه اگر پيروز هم شوند ، مانند جنگ بصره ، غنيمتى نصيبشان نخواهد شد و انگيزه اى براى ادامه جنگ نداشتند .
قاريان كوفه كه نقش عمده اى در سپاه امام عليه السلام داشتند ، از اين گروه (اكثريت خسته) بودند و به دليل موقعيتى كه درميان مردم كوفه داشتند ، در اين فضا كارگردان صحنه شدند .
پيوند «تَعَمُّق (تندروى دينى)» با «جهل» و «حماقت» در اين عابدان جاهل ، موجب شد تا امامِ خود را وادار به پذيرش حكميت كنند .

5 . حكمت بهره گيرى نكردن امام عليه السلام از فرصت پس از توبه خوارج

پس از توقف جنگ، چيزى نگذشت كه قاريان كوفه متوجّه شدند كه فريب خورده اند و در ماجراى تحميل حكميّت بر امام عليه السلام خطا كرده اند .از اين رو ،نزد امام آمدند و گفتند : ما در تحميل داورى خطا كرديم و توبه مى كنيم . تو هم در پذيرفتن پيشنهاد ما خطا كردى و بايد توبه كنى .
نيز عهدنامه اى را كه بر پايه نيرنگ و خطا شكل گرفته است ، فاقد ارزش ديدند و پيشنهاد نقض آن و بازگشت به جنگ را با اصرار تمام ارائه كردند ؛
امّا اين بار ، امام عليه السلام در برابر پيشنهادهاى آنان مقاومت كرد ، و اين مقاومت به جدا

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 163550
صفحه از 896
پرینت  ارسال به