نقطه آغازين انحراف
شمارى از مسلمانان صدر اسلام به جهاتى كه پس از اين و به هنگام سخن از ريشه يابى تعمّق خواهيم آورد ، هشدارهاى پيامبر صلى الله عليه و آله را در اين زمينه جدّى نگرفتند ، از سنّت نبوى تجاوز كردند و با تندروى و گرايش هاى افراطى، گاه بر پيامبر صلى الله عليه و آله نيز خرده گرفتند .
شگفتا كه اينان جامه زهد به تن دارند و ظاهرى عبادتگرانه يا قيافه اى زاهدانه ؛ امّا از نگاه پيامبر صلى الله عليه و آله از دين به دَر هستند و از حقيقت به دور . اينان عنوان «قارى» را نيز يدك مى كشيدند . طُرفه آن كه اين ويژگى آنان را نيز پيامبر صلى الله عليه و آله بر نموده و چگونگى اش را روشن كرده است :
يَقرَؤونَ القُرآنَ لا يُجاوِزُ حَناجِرَهُم !۱قرآن مى خوانند و قرآن از حنجرهايشان فراتر نمى رود .
عنوان «قارى» ، از آن روى كه در تاريخ اسلام زمينه اى اجتماعى يافته ، شايسته است كه به اجمالْ تبيين شود :
جريان قُرّاء و شكل گيرى آن
در جامعه اسلامى كسانى به نيكوخوانى قرآن شهره بودند . اينان در جامعه اسلامى از محبوبيتى شايان توجّه و رويكردى شايسته برخوردار بودند ، تا بدان جا كه گاه در تعيين مناصب ، عنوان «قارى» و از «قُرّاء» بودنْ امتيازى به شمار مى رفت . ۲
اين گونه كسان در گذرگاه زمان فزونى يافتند . آنان براى مشخّص شدن خود، سرهاى خود را به گونه اى خاص مى تراشيدند ۳ و كلاه ويژه اى بر سر مى نهادند كه بدان «بُرنُس» گفته مى شد و آنان به آن جهت «اصحاب بَرانِس» نيز ناميده مى شدند .
1.صحيح مسلم : ج ۲ ص ۷۴۰ ح ۱۴۲ .
2.تاريخ الطبرى : ج ۳ ص ۹۹ .
3.ابن ابى الحديد گفته: علامت آنان اين بود كه وسط سرشان را مى تراشيدند و موها در اطراف سرشان مثل تاج ، حلقه اى مى گشت (شرح نهج البلاغة : ج ۸ ص ۱۲۳ . نيز ، ر . ك : بحار الأنوار : ج ۶۸ ص ۲۸۹) .