477
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

دگرگونى «قُرّاء» به «مارقين»

آنان عنوان «مارقين» گرفتند همانسان كه پيامبر خدا در وصف آنان، اين عنوان را به كار گرفته بود و از جمله به مولا عليه السلام فرموده بود :
يا عَلِيُّ ! لَولا أنتَ لَما قوتِلَ أهلُ النَّهرِ .
فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ ! ومَن أهلُ النَّهرِ ؟
قالَ : قَومٌ يَمرُقونَ مِنَ الإِسلامِ كَما يَمرُقُ السَّهمُ مِنَ الرَّمِيَّةِ .۱
اى على! اگر تو نبودى ، كسى با اهلِ نَهر نمى جنگيد .
گفتم : اى پيامبر خدا! اهل نهر ، كيان اند؟
فرمود : گروهى كه از اسلام ، فراتر مى روند ، همان سان كه تير از هدف در مى گذرد.

على عليه السلام و مباهات به بركَندن فتنه تندروى

به واقع ، بركندن ريشه اين فتنه (تندروى دينى)كه ـ به ظاهر جريانى استوار در ديندارى بود ـ ، بسى دشوار مى نمود . مولا عليه السلام از جمله افتخارات دوران حكومتش را تباه ساختن اين جريان و خشكانيدن ريشه اين فتنه دانسته و فرموده است :
أنا فَقَأتُ عَينَ الفِتنَةِ ، ولَم تَكُن لِيَتَجَرَّأَ عَلَيها غَيري .۲من چشم فتنه را درآوردم كه جز من كسى جرئت آن را نداشت.

نقش عوامل نفوذى

در پايان ، نكته اى كه در تحليل و ريشه يابى فتنه خوارج نبايد مورد غفلت قرار گيرد ، نقش عوامل نفوذى خارجى (بويژه نفوذى هاى «قاسطين») در انحراف «مارقين» است . هرچند با پنهانكارى هايى كه در اين زمينه به طور طبيعى وجود دارد ، دسترسى به اسناد تاريخى براى اثبات اين ادّعا دشوار است ؛ امّا از طريق قرائن ، تا حدودى

1.الأمالى ، طوسى : ص ۲۰۰ ح ۳۴۱ .

2.نهج البلاغة : خطبه ۹۳ .


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
476

نقش قُرّاء در سپاه على عليه السلام

قُرّاء با اين پيشينه فكرى ، سياسى و اجتماعى، بخش قابل توجّهى از سپاه امام عليه السلام را شكل مى دادند . آنان نيروهايى بودند دلير ، بى باك و رزم آور . حضور آنان در سپاه امام عليه السلام به گونه اى بود كه پس از نابود شدنشان در جنگ نهروان ، جاى خالى آنها در سپاه على عليه السلام كاملاً مشهود بود .

قُرّاء و تحميل حكميّت بر امام عليه السلام

قُرّاء سطحى نگرِ ظاهربين كه در پس ظاهر اين صحنه ، نيرنگ را نمى ديدند ، به لحاظ پاسداشت حرمت قرآن و به رغم مخالفت امام عليه السلام و ياران ويژه اش ، او را بر پذيرش حكميّت و دست برداشتن از نبرد ، ملزم كردند . آنان امام عليه السلام را تهديد كردند كه در غير اين صورت ، او را خواهند كشت . امام عليه السلام به خاطر نفوذى كه آنان در سپاه داشتند ، راهى جز پذيرش اين زورگويى بى بنياد جاهلانه نداشت .

جدا شدن قُرّاء از امام عليه السلام

چيزى نگذشت كه پرده ها بالا رفت و نيرنگ معاويه عيان گشت و قاريانِ سطحى نگر به فريب خوردگى و اشتباه خود پى بردند ؛امّا شگفتا اين بار نيز به جاى اين كه بيدار شوند و آب رفته را به جوى بازگردانند ، بر تندروى ، جهل ، افراط و يكسويه نگرى خودافزودند و خطايى بزرگ تر را دامن زدند و گفتند اين عمل ، موجب كفر بوده است . ما توبه مى كنيم و تو نيز چون كافر گشته اى بايد توبه كنى و معاهده خود را با معاويه برهم زنى و جنگ را از سر بگيرى !
امام عليه السلام با قدرت درمقابل اين خواسته جاهلانه افراطيان ايستاد؛ امّا قُرّاء به جاى تأمّل در نااستوارى موضع خود ، باز بر سر همان تعمّق در دين و افراط در رفتار ، اين بار به هنگام بازگشت از صِفّين از امامِ دينداران جدا شدند و در نزديكى كوفه در قريه اى به نام «حَروراء» اردو زدند .

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 189222
صفحه از 896
پرینت  ارسال به