485
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

در دست نداريم ؛ امّا مى دانيم كه در آغاز شكل گيرى جريان خوارج ، وى در سِمت فرماندهى نبود ؛ بلكه پيش نماز ، ابن كَوّاء بود و فرمانده جنگ ، شَبَث بن رِبعى . سپس اين دو از خوارج جدا گشتند و ايشان ناچار شدند كه در جستجوى فرماندهى تازه براى خود برآيند .
نامزدهاى فرماندهى از اين قرار بودند : زيد بن حُصَين ، حرقوص بن زُهَير ، حمزة بن سنان و شُرَيح بن اَوفى . امّا ايشان فرماندهى را نپذيرفتند و اميرى بر عهده عبد اللّه بن وَهْب نهاده شد . وى خوارج را براى جنگ سازمان مى داد و در سخنرانى هاى شور انگيزش ، ايشان را به جنگ فرا مى خوانْد و آنان را از گفت و شنود با امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام و گوش سپردن به خطبه هاى وى ، بر حذر مى داشت .
برخى متون تاريخى دلالت دارند كه او در راهى كه براى خود برگزيده بود ، عقيده اى استوار نداشت .
تاريخ نگاران آورده اند كه او با بى شرمى و خودستايىِ بسيار ، امام على عليه السلام را به جنگ تن به تن فرا خوانْد ؛ امّا در همان لحظه هاى نخستِ رويارويى با آن شير بى نظير كارزار ، كشته شد . ۱

3 / 2

خصوصيات جنگ

الف ـ زمان وقوع جنگ

نزديك به يك سال از ماجراى صِفّين مى گذشت و هنوز شعله هاى آن جنگ خونين ، يكسره خاموش نشده بود كه آتش جنگ خانگى ، و اين بار از درون سپاه امام عليه السلام و به سردستگى مسلمانان افراطى ، شعله ور گشت و بدين سان ، امام عليه السلام از آغازِ به دست گيرى زمام قدرت سياسى ، هر سال با يك جنگ داخلى رويارو شد .

1.ر . ك : دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام : ج ۶ (بخش ششم / پيكار سوم / فصل هفتم / نبرد امام با عبداللّه بن وهب) .


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
484

شورشگران ضدّ عثمان بود .
جمليان نيز به قتل او كمر بستند ، امّا وى توانست از چنگشان بگريزد .
در روزگار خلافت امير مؤمنان ، حرقوص از ياران وى بود ؛ امّا در صِفّين ، فريفته نيرنگ عمرو بن عاص شد و روياروى امام عليه السلام ايستاد و نقشى مهم در قبولاندنِ حكميّت ، در پىِ آن زمينه هاى انحراف آميز فكرى و روانى داشت ؛ زمينه هايى كه پيش تر به آنها اشاره كرديم .
او مهره اى مؤثّر در سازماندهى خوارج براى جنگ با امام عليه السلام بود .
نيز وى در دشمنى با امام عليه السلام و كينه ورزى ضدّ ايشان ، افراط مى ورزيد . او گر چه فرماندهى نهروانيان را نپذيرفت ، ولى در جنگ نهروان ، فرمانده پياده نظام شد و امام عليه السلام او را در همين نبرد به قتل رساند .
پيامبر خدا قبلاً هلاكت او را در نهروان و نيز چگونگى آن را خبر داده بود . پس از نبرد نهروان ، امام عليه السلام گفت : «او را بيابيد!» . او را نيافتند . امام عليه السلام به تأكيد ، دو يا سه بار فرمود : «باز گرديد! به خدا سوگند ، نه دروغ گفتم و نه به من دروغ گفته شده» . آن گاه ، او را در ويرانه اى يافتند . ۱
اين تأكيد ، از سويى نشان دهنده حقّانيت امام عليه السلام است و از ديگر سو ، انحراف و گم راهىِ پا بر جاى خوارج را نشان مى دهد و نيز حركتى است براى استوار ساختنِ قلب هاى سپاهيان امام عليه السلام كه جنگيدن با گروهى متظاهر به زهد و عبادت ، بر ايشان گران آمده بود .
به همين سان ، امام عليه السلام بارها در جنگ نهروان ، بر حقّانيت راه خويش و يارانش پاى فشرد .

2 . عبد اللّه بن وَهْب

او در آشوب نهروان ، فرماندهى خوارج را بر عهده داشت . از گذشته وى ، اطّلاعاتى

1.صحيح مسلم : ج ۲ ص ۷۴۹ ح ۱۵۷ .

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 189354
صفحه از 896
پرینت  ارسال به