49
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

روى كعبه رفتم و پيامبر خدا كنار رفت تا من ، بت بزرگ آنان (قريش) را كه از مس بود و با ميخ هاى آهنين به سقف كعبه محكم شده بود ، بيندازم . پيامبر خدا به من فرمود: «چاره اى برايش بينديش» و من دست به كار شدم و در كارِ آن بودم و پيامبر خدا مى فرمود: «دوباره! دوباره!» .
من پيوسته در كار آن بودم تا موفّق شدم . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «آن را در هم بكوب» و من آن را در هم كوبيده ، شكستم و پايين آمدم . ۱

نكته :

برخى گزارش ها حادثه شكستن بُتها را قبل از هجرت و در اوج خفقان و اختناق مشركان نشان مى دهد و برخى در ماجراى فتح مكه آورده اند اگر چه بعيد نمى نمايد كه حادثه دو بار اتّفاق افتاده باشد ؛ يعنى پيامبر خدا در آن هنگامه هول و هراس و در فضاى تاريك قبل از هجرت ، اين حركت بزرگ و شرك زدا را همراه على عليه السلام انجام دادند و طبيعى مى نمايد كه مشركان ـ كه مكّه ، مسجد الحرام و كعبه را در اختيار داشتند ـ ، دگربار ، بت ها را بر جاى نهاده و كعبه را آلوده باشند و آن گاه در فتح مكّه ، بار ديگر ، اين حركت عظيمْ تكرار شده باشد .

1.الإمام عليّ عليه السلام : لَمّا كانَ اللَّيلَةُ الَّتي أمَرَني رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله أن أبيتَ عَلى فِراشِهِ وخَرَجَ مِن مَكَّةَ مُهاجِرا ، اِنطَلَقَ بي رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله إلَى الأَصنامِ فَقالَ : اِجلِس ، فَجَلَستُ إلى جَنبِ الكَعبَةِ ، ثُمَّ صَعِدَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله عَلى مَنكِبي ، ثُمَّ قالَ : اِنهَض ، فَنَهَضتُ بِهِ فَلَمّا رَأى ضَعفي تَحتَهُ قالَ : اِجلِس ، فَجَلَستُ فَأَنزَلتُهُ عَنّي وجَلَسَ لي رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، ثُمَّ قالَ لي : يا عَلِيُّ ، اِصعَد عَلى مَنكِبي فَصَعِدتُ عَلى مَنكِبَيهِ ، ثُمَّ نَهَضَ بي رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وخُيِّلَ إلَيَّ أ نّي لَو شِئتُ نِلتُ السَّماءَ ، وصَعِدتُ إلَى الكَعبَةِ وتَنَحّى رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله فَأَلقَيتُ صَنَمَهُمُ الأَكبَرَ ، وكانَ مِن نُحاسٍ مُوَتَّدا بِأَوتادٍ مِن حَديدٍ إلَى الأَرضِ ، فَقالَ لي رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : عالِجهُ فَعالَجتُ فَما زِلتُ اُعالِجُهُ ويَقولُ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : إيهِ إيهِ ، فَلَم أزَل اُعالِجُهُ حَتَّى استَمكَنتُ مِنهُ فَقالَ : دُقَّهُ ، فَدَقَقتُهُ فَكَسَّرتُهُ ونَزَلتُ (المستدرك على الصحيحين : ج ۳ ص ۶ ح ۴۲۶۵) .


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
48

فصل دوم : شكستن بت ها

كعبه در هماره تاريخ ، جلوه يكتا پرستى بوده است . بدان روزگاران كه پيامبر خدا فرمان بعثت يافت و براى هدايت امّت برانگيخته شد ، جاهليان از سرِ جهل و كژ انديشى اين خانه توحيد را از بت هاى گوناگون آكنده بودند و بدين سان ، مركز توحيد را با اين عمل نابخردانه ، به شرك ، آلوده بودند .
پيامبر صلى الله عليه و آله به زدودن اين همه زشتى و ناهنجارى همّت ورزيد و على عليه السلام را براى زدودن جلوه هاى شرك از خانه توحيد ، همراه برد . مولا بر دوش پيامبر خدا برآمد و بُت بزرگِ قريشيان (و به نقلى بت خزاعه) را از فراز خانه توحيد به زمين افكند .
اين فضيلت عظيم (بت شكنى بر دوش پيامبر خدا) را در گستره تاريخ ، فقط على عليه السلام دارد؛ موهبتى كه هيچ كس با آن بزرگوار در آن ، شريك نيست .

۱۶.امام على عليه السلام :همان شبى كه پيامبر خدا به من فرمان داد كه در بسترش بخوابم و از مكّه هجرت كرد ، مرا با خود ، نزد بت ها برد و فرمود: «بنشين!» . پس من كنار كعبه نشستم . سپس پيامبر خدا از شانه هاى من بالا رفت و فرمود: «برخيز!» . من او را بلند كردم و چون ضعفم را در زير [سنگينى ]خود ديد ، فرمود : «بنشين!» . من نشستم و او را پايين آوردم .
پيامبر خدا براى من نشست و به من فرمود : «اى على! تو از شانه هاى من بالا برو» و من هم بالا رفتم . سپس پيامبر خدا مرا بلند كرد و چنان پنداشتم كه اگر بخواهم ، به آسمان دست مى يابم .

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 163533
صفحه از 896
پرینت  ارسال به