493
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

برخاست و گفت : «سپاس خداى راست ، هر چند روزگار ، اين فاجعه دشوار و حادثه بزرگ را پيش آورده است، و شهادت مى دهم كه معبودى جز اللّه نيست و محمد صلى الله عليه و آله پيامبر خداست .
امّا بعد ؛ همانا نافرمانى موجب حسرت است و پشيمانى در پى دارد . من درباره اين دو داور و اين حكميّت ، فرمانم را به شما ابلاغ كردم و رأيم را با شما در ميان نهادم . اى كاش از رأىِ قَصير پيروى مى كردند . ۱ امّا شما سر باز زديد و به خواست خود عمل كرديد . پس [ كار ]من و شما مصداق سخن آن شاعر هوازِن است :


من در مُنعرَج اللّوى رأى خود را با شما در ميان نهادمولى شما در چاشتگاه روز ديگر به فايده آن آگاه شديد .
هلا كه اين دو مردى كه شما به داورى شان برگزيديد ، به راستى حكم قرآن را پشت سر افكندند و آنچه را قرآن ميرانده ، زنده داشتند و هر يك از آن دو ، بى هيچ هدايتى از سوى خداوند ، از خواهش نَفْس خويش پيروى كرد .
پس بدون داشتن حجّت روشن و سنّتِ از پيش رفته ، داورى كردند و در داورى شان به اختلاف افتادند و هيچ يك ره نيافتند . پس خداوند و پيامبرش و مؤمنانِ شايسته ، از ايشان بيزارند . براى حركت به شام ، آماده و مهيّا شويد و به خواستِ خدا ، دوشنبه در اردوگاهتان فراهم آييد» . ۲

ب ـ يارى خواستن امام عليه السلام از خوارج در جنگ با معاويه

۴۶۵.أنساب الأشرافـ به نقل از ابو مجلز ـ: على عليه السلام به خوارج پيغام داد : «هر جا مى خواهيد ، برويد و در زمين فساد نكنيد ، كه تا وقتى آشوبى بر پا نكنيد ، من شما را تحريك [ به حمله و جنگ ]نمى كنم» .
پس خوارج در راه شدند تا به نهروان رسيدند . على عليه السلام بر آن شد كه به صِفّين رود .

1.كنايه است از بى توجّهى به اندرز .

2.تاريخ الطبرى : ج۵ ص۷۷ .


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
492

بن خَبّاب ، وحشت زده و در حالى كه ردايش را مى كشيد ، برون آمد . گفتند : بيمناك نشدى؟
گفت : به خدا سوگند ، شما مرا به بيم افكنديد!
گفتند : تو عبد اللّه پسر خبّاب هستى كه صحابى پيامبر خدا بود؟
گفت : آرى .
گفتند : آيا از پدرت حديثى شنيده اى كه او از پيامبر خدا روايت كرده باشد تا براى ما بازگويى؟
گفت : آرى . شنيدم از پيامبر خدا روايت مى كرد كه وى از فتنه اى ياد كرد كه در آن ، هر كس فرو نشيند ، بهتر از آن است كه بِايستد ؛ و آن كه بايستد ، بهتر از آن كه راه رود ؛ و آن كه راه رود ؛ بهتر از آن كه بدود . [ و روايت مى كرد كه ]پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «اگر آن فتنه را دريافتى ، بنده اى مقتول باش» .
[ ايّوب گفت :] آنچه من از اين گفتار مى فهمم ، اين است : بنده اى قاتل مباش .
گفتند : تو ، خود ، شنيدى كه پدرت اين سخن را از پيامبر خدا روايت مى كرد؟
گفت : آرى .
پس او را بر كناره نهر آوردند و گردنش را زدند . آن گاه ، خون او چندان باريك و يكْ رشته روان شد كه گويا بند كفش است . سپس زنش را كه جنين در رَحِم داشت ، شكم دريدند . ۱

3 / 4

تصميم امام براى نبرد دوباره با معاويه

الف ـ سخنرانى امام عليه السلام ، پيش از حركت به سوى شام

۴۶۴.تاريخ الطبرىـ به نقل از عبدالملك بن ابى حرّه ـ: آن گاه كه خوارج شوريدند و ابو موسى به مكّه گريخت و على عليه السلام ، ابن عبّاس را به بصره بازگرداند ، در كوفه به خطابه

1.مسند ابن حنبل : ج۷ ص۴۵۲ ح۲۱۱۲۱ ،.

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 189069
صفحه از 896
پرینت  ارسال به