495
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

د ـ پافشارى سپاهيان بر جنگ با خوارج ، پيش از حركت به شام

۴۶۷.تاريخ الطبرىـ به نقل از ابو صَلْت تَيْمى ـ: به على عليه السلام خبر رسيد كه مردم مى گويند : كاش على ما را به سوى اين حَروريه روان مى ساخت تا نخست با ايشان بجنگيم ؛ و هر گاه از آنان فارغ مى شديم ، ما را از آن جا به سوى آنها (شاميان) كه جنگ با آنان سزاست ، حركت مى داد .
پس على عليه السلام در ميان مردم برخاست و از پى سپاس و ستايش خدا گفت : «امّا بعد ؛ مرا خبر رسيده كه گفته ايد كاش امير مؤمنان ما را به سوى اين خوارج كه بر ما شوريده اند ، مى بُرد و نخست با آنان مى جنگيديم و هر گاه از ايشان فارغ مى شديم ، ما را به سوى (شاميان) كه جنگ با آنان سزاست ، روانه مى ساخت .
همانا آن گروه ديگر ، غير از خوارج ، براى ما خطرناك ترند . پس از ياد آنان برون آييد و به جنگ كسانى رويد كه با شما مى جنگند تا حكمرانانى سركش شوند و بندگان خدا را برده خود سازند» .
آن گاه ، مردم از هر سوى ندا دادند : اى امير مؤمنان! ما را به هر سوى مى پسندى ، روان كن . ۱

3 / 5

حركت سپاه امام به سوى نهروان

الف ـ انگيزه هاى تغيير موضع امام عليه السلام در برخورد با خوارج

۴۶۸.تاريخ الطبرىـ به نقل از حميد بن هلال ، پس از بيان اين كه خوارج ، عبد اللّه بن خَبّاب و همسرش را كشتند ـ: و سه زن از [ قبيله] طَى و [ نيز] اُمّ سنان صيداوى را كشتند . اين خبر كه آنان عبد اللّه بن خبّاب را كشته اند و راه را بر مردم مى گيرند ، به على عليه السلام و مسلمانانِ همراه وى رسيد . پس على عليه السلام ، حارث بن مرّه عبدى را به سوى ايشان

1.تاريخ الطبرى : ج۵ ص۸۰ .


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
494

به معاويه نيز خبر رسيد و او [ نيز ]حركت كرد تا به صفّين درآمد .
على عليه السلام به خوارجِ منزل گزيده در نهروان نوشت : «امّا بعد ؛ به راستى آنچه مى خواستيد ، شما را در رسيد . داوران بدون داورى و اتّفاق نظر ، از هم جدا شدند . پس به آنچه بر آن بوديد ، بازگرديد ، كه همانا من خواهان حركت به سوى شام هستم» .
خوارج به وى [ چنين] پاسخ دادند : ما را روا نيست كه تو را به پيشوايى گيريم ، حال آن كه كفر ورزيده اى ؛ مگر آن كه به كفر خويش گواهى دهى و همانند ما توبه كنى، كه تو نه براى خدا ، بلكه براى نَفْس خويش ، خشم گرفته اى .
چون على عليه السلام پاسخ نامه خود به ايشان را خواند ، از آنان نا اميد گشت و بر آن شد كه از اردوگاه خود در نُخَيله ـ كه از هنگامِ رسيدنِ خبر داوران ، در آن جا اردو زده بود ـ به سوى شام حركت كند و به مردم بصره نوشت كه همراه وى بر پا خيزند . ۱

ج ـ فرود آمدن سپاه امام عليه السلام در نُخَيله

۴۶۶.الأخبار الطّوالـ پس از بيان نامه امام عليه السلام به خوارج و پاسخ ايشان به وى ـ: چون على عليه السلام نامه ايشان را خواند ، از آنان اميد بُريد و بر آن شد كه ايشان را به حال خود وا گذارَد و به سوى شام رهسپار گردد تا جنگ با معاويه را از سر گيرد . پس سپاه را به حركت درآورْد تا در نُخَيله اردو زد و به يارانش گفت : «براى حركت به سوى شاميان آماده شويد ، كه من به همه برادرانتان پيغام فرستاده ام كه به سوى شما آيند و هر گاه فرا رسند ، به خواست خدا عازم مى شويم» .
سپس به همه كارگزارانش نامه داد كه جانشينانى در امور خويش بگمارند و به سوى وى حركت كنند . ۲

1.أنساب الأشراف : ج۳ ص۱۴۱ .

2.الأخبار الطوال : ص۲۰۶ .

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 188877
صفحه از 896
پرینت  ارسال به