هرگز پاسخ او را در آنچه او مى خواهد ، نخواهيم داد ؛ زيرا بيم داريم كه با گفتار نيكويش ما را بازگردانَد ، همان سان كه برادرانمان ، عبد اللّه بن كوّاء و يارانش را در حَروراء بازگردانْد . و خداى فرازمند مى فرمايد : «بلكه آنان (قريشيان) گروهى احتجاجگرند»۱ . و مولاى تو ، على ، از جمله ايشان است . پس نزد او بازگرد و به وى گزارش ده كه گرد هم آمدن ما در اين جا ، تنها براى جهاد و جنگ با اوست ، نه براى چيز ديگر . ۲
ج ـ خبر دادنِ امام عليه السلام از آينده جنگ
۴۷۰.امام على عليه السلامـ آن گاه كه براى جنگ با خوارج روان گشت و به وى گفته شد كه ايشان از پل نهروان برگذشته اند ـ: آنان اين سوىِ آب ، هلاك مى شوند . به خدا سوگند ، از آنها بيش از ده تن رهايى نمى يابند و از شما [ نيز] افزون بر ده نفر كشته نمى شوند . ۳
3 / 6
دليل آورى در ميدان نبرد
الف ـ دليل آوردن امام عليه السلام براى خوارج
۴۷۱.نهج البلاغةـ برگرفته كلام وى با خوارج ، آن گاه كه به اردوگاه ايشان رفت ، حال آن كه داورى را انكار مى كردند ـ: على عليه السلام گفت : «آيا همه شما با ما در صِفّين همراه بوديد؟» .
گفتند : برخى همراه بوده ايم و برخى نه .
گفت : «پس دو گروه شويد ؛ آنان كه در صِفّين حضور داشتند ، در گروهى روند ، و آنهايى كه حضور نداشتند ، در گروه ديگر ، تا من با هر يك از اين دو ، به زبان خود ،