505
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

على عليه السلام گفت : «نه ؛ سوگند به آن كه جانم به دست اوست ، همانا از ايشان ، كسانى در صُلب هاى مردان اند كه هنوز زنان ، آنها را آبستن نشده اند ؛ و هر آينه ، واپسينِ آنان دزدان و جامه ربايان خواهند بود» . ۱

ط ـ سياست امام عليه السلام درباره زخميان و غنيمت ها

۴۸۳.تاريخ الطبرىـ به نقل از عبد الملك بن ابى حرّه ـ: على عليه السلام شمارى از ايشان را كه هنوز رمقى داشتند ، فرا خوانْد . چهارصد تن را يافتيم . على عليه السلام فرمان داد كه به طوايف خويش بازگردانده شوند و گفت : «آنان را با خود همراه بَريد و مداواشان كنيد . هر گاه بهبود يافتند ، به كوفه رسانيدشان ؛ و آنچه را در اردوگاهشان يافت مى شود ، بر گيريد» .
جنگ افزار و چارپايان و متاعى را كه براى جنگ با وى همراه داشتند ، ميان مسلمانان تقسيم كرد و كالاها و بندگان و كنيزان را ، چون بازآمد ، به صاحبانشان بازگردانْد . ۲

ى ـ خطبه امام عليه السلام ، هنگام فراغت يافتن از نبرد با خوارج

۴۸۴.كنز العمّالـ به نقل از عبد الملك بن قريب ـ: از علاء بن زياد اَعرابى شنيدم كه از پدرش نقل مى كرد : پس از آشوب و فراغت يافتن از [ نبرد ]نهروان ، امير مؤمنان على بن ابى طالب بر منبر كوفه فراز آمد و خداى را ستايش گفت . آن گاه ، گريه راه سخن را بر او بست و آن قدر گريست كه اشك ، ريشش را فرا گرفت و از آن جارى شد . سپس ريشش را پاك كرد و قطره هايى از اشكش بر شمارى از افراد فرو افتاد . و ما مى گفتيم : همانا هر كس اين اشك ها بر او چكيده باشد ، خداوند ، پيكرش را بر آتش حرام مى كند .
آن گاه گفت : «اى مردم! همانند آن كس نباشيد كه بدون عمل ، آرزومندِ آخرت

1.المصنّف لعبد الرزّاق : ج۱۰ ص۱۵۰ ح۱۸۶۵۵ .

2.تاريخ الطبرى : ج۵ ص۸۸ .


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
504

آنها منفورترينِ مردمان نزد خداست ، مردى است سياه كه يكى از دستانش همانند سر پِستان گوسفند يا برآمدگى پستان [ زن ]است» .
چون على بن ابى طالب عليه السلام آنان را كُشت ، گفت : «نظر اندازيد!» . نظر انداختند و نشانى [ از آن مرد ]نيافتند .
گفت : «باز گرديد [ و نظر اندازيد]! به خدا سوگند ، من نه دروغ گفته ام و نه به من دروغ گفته شده» ـ و اين سخن را دو يا سه بار گفت ـ . سپس او را در ويرانه اى يافتند و آوردند تا در مقابل على عليه السلام قرار دادند .
عبيد اللّه گفت : و من، گواه اين حال ايشان و گفتار على عليه السلام درباره آنان بودم . ۱

ز ـ سخنان امام عليه السلام ، هنگام گذشتن بر كشتگانِ خوارج

۴۸۱.امام على عليه السلامـ آن گاه كه در نبرد نهروان، بر كشتگانِ خوارج بر مى گذشت ـ: «بدا به حالتان! آن كه فريبتان داد ، شما را زيانكار ساخت» .
به وى گفته شد : اى امير مؤمنان! چه كسى ايشان را فريفت؟
گفت : «همان شيطان گم راه كننده و نَفْسِ فرمان دهنده به بدى ، كه آنان را فريفته آرزوها ساخت و راه نافرمانى را به رويشان گشود و به پيروزى وعده شان داد و در آتش ، سرنگونشان كرد» . ۲

ح ـ خبرِ امام عليه السلام از ادامه راه خوارج در تاريخ

۴۸۲.المصنّف ، عبد الرزّاقـ به نقل از قَتاده ـ: آن گاه كه على عليه السلام خوارج را هلاك كرد ، كسى گفت : ستايش ، از آنِ خدايى است كه ايشان را نابود كرد و ما را از آنان راحت بخشيد .

1.صحيح مسلم : ج۲ ص۷۴۹ ح۱۵۷ .

2.الإمام عليّ عليه السلام ـ وقَد مَرَّ بِقَتلَى الخَوارِجِ يَومَ النَّهرَوانِ ـ : بُؤسا لَكُم ، لَقَد ضَرَّكُم مَن غَرَّكُم ! فَقيلَ لَهُ : مَن غَرَّهُم يا أميرَ المُؤمِنينَ ؟ فَقالَ عليه السلام : الشَّيطانُ المُضِلُّ ، وَالأَنفُسُ الأَمّارَةُ بِالسّوءِ ، غَرَّتهُم بِالأَمانِيِّ ، وفَسَحَت لَهُم بِالمَعاصي ، ووَعَدَتهُمُ الإِظهارَ ، فَاقتَحَمَت بِهِمُ النّارَ (نهج البلاغة : حكمت ۳۲۳) .

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 163457
صفحه از 896
پرینت  ارسال به