527
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

در نزد ما در برابر حق برابرند. اين است كه به سوى امتيازطلبى گريخته اند. پس دور باشند آنان از رحمت خدا! به خدا سوگند ، آنان از ستم نگريخته و به عدالت نپيوسته اند. ما اميدواريم كه در اين كار (خلافت) خداوند دشوارى را بر ما آسان و سختى ها را هموار سازد. إن شاء اللّه . والسّلام! ۱

1.الإمام عليّ عليه السلام ـ مِن كِتابٍ لَهُ إلى سَهلِ بنِ حُنَيفِ الأَنصاري ، وهُوَ عامِلُهُ عَلَى المَدينَةِ ، في مَعنى قَومٍ مِن أهلِها لَحِقوا بِمُعاوِيَةَ ـ : أمّا بَعدُ ؛ فَقَد بَلَغَني أنَّ رِجالاً مِمَّن قَبلَكَ يَتَسَلَّلون إلى مُعاوِيَةَ ؛ فَلا تَأسَف عَلى ما يَفوتُكَ مِن عَدَدِهِم ، ويَذهَبُ عَنكَ مِن مَدَدِهِم ؛ فَكَفى لَهُم غَيّا ، ولَكَ مِنهُم شافِيا ، فِرارُهُم مِنَ الهُدى وَالحَقِّ ، وإيضاعُهُم إلَى العَمى وَالجَهلِ ، وإنَّما هُم أهلُ دُنيا مُقبِلونَ عَلَيها ، ومُهطِعونَ إلَيها ، وقَد عَرَفُوا العَدلَ ورَأَوهُ ، وسَمِعوهُ ووَعَوهُ ، وعَلِموا أنَّ النّاسَ عِندَنا فِي الحَقِّ اُسوَةٌ ، فَهَرَبوا إلَى الأَثَرَةِ ، فَبُعدا لَهُم وسُحقا ! ! ـ إنَّهُم ـ وَاللّه ِ ـ لَم يَنفِروا مِن جَورٍ ، ولَم يَلحَقوا بِعَدلٍ ، وإنّا لَنَطمَعُ في هذَا الأَمرِ أن يُذَلِّلَ اللّه ُ لَنا صعَبَهُ ، ويُسَهِّلَ لَنا حَزنَهُ ، إن شاءَ اللّه ُ ، وَالسَّلامُ (نهج البلاغة : نامه ۷۰) .


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
526

است، اموال را برداشت و نزد معاويه رفت. دل سياهش زندگانى اش را آلود و كارش به جايى رسيد كه به فرستاده امام حسين عليه السلام به كوفه، مسلم بن عقيل ، خيانت كرد و براى پراكندن يارانش از اطراف او كوشيد و با پسر اشعث و كسانى همچون او همدست بود.

ج ـ يزيد بن حجيّه

وى از ياران على عليه السلام بود و در جنگ هاى آن حضرت در ركابش بود و امام عليه السلام او را يكى از شاهدان در ماجراى حكميّت قرار داد.
على عليه السلام او را به حكومت رى و دستبى ۱ گماشت، ليكن راه خيانت پيش گرفت؛ چرا كه به گفته ابن اثير، او بر سى هزار درهم از بيت المال دست يافت. امام عليه السلام از او خواست كه كمبود حاصل در بيت المال را بپردازد و او انكار كرد. حضرت او را تازيانه زد و زندانى كرد. او از زندان گريخت و به معاويه پيوست و آن گاه كه معاويه مى خواست حجر بن عدى را به قتل برساند، به زيان حجر شهادت داد.

د ـ نامه امام عليه السلام به سهل ، درباره پيوستگان به معاويه

۵۰۱.امام على عليه السلامـ در نامه اى بـه سـهل بن حُنَيف انصارى (فرماندار آن حضرت در مدينه)، در باره كسانى از يارانش كه به معاويه پيوستند ـ: امّا بعد؛ به من خبر رسيده است مردانى از منطقه تو مخفيانه به معاويه مى پيوندند. اگر شمار آنان از افراد تو كم مى شود و كمك هايشان كاسته مى شود، غصّه نخور . در گم راهى آنان و تسلّاى تو همين بس كه آنان از حق و هدايت گريخته، به پستىِ كورى و نادانى افتاده اند. آنان اهل دنيا، دنيا طلب و دنيازده اند، عدالت را شناخته، ديده، شنيده و دريافته اند و دانسته اند كه مردم

1.دستبى ، معرّب دشتبى، منطقه اى در جنوب غربى تهران امروز است . آن زمان وسيع بود و بين قزوين تا همدان را شامل مى شد (ر . ك : معجم البلدان : ج ۲ ص ۴۵۴) .

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 163460
صفحه از 896
پرینت  ارسال به