545
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

هركس را كه با خودت همفكر نديدى بكُش و اموال را غارت كن كه اين كار هم مثل كشتن است و دل ها را بيشتر به درد مى آورد. ۱

د ـ غارت ضحّاك بن قيس

۵۲۰.الغاراتـ به نقل از عبد الرحمان بن مسعده فزارى ـ: معاويه، ضحّاك بن قيس فهرى را خواست و به او گفت: برو تا به ناحيه كوفه بگذرى و تا مى توانى از كوفه دورى كن. از باديه نشينان هر كه را يافتى كه در اطاعت على است، بر او شبيخون بزن و اگر به مرزبانان يا سپاهيان على برخوردى ، بر آنان شبيخون بزن . اگر صبح در شهرى بودى، عصر در شهر ديگر باش . مبادا كه براى رويارويى و جنگ با سپاهى كه به سوى تو فرستاده مى شود، بمانى! آن گاه او را با سه يا چهار هزار نفر نيروى ويژه و زبده روانه كرد.
ضحّاك پيش آمد، در حالى كه اموال را چپاول مى كرد و باديه نشينانى را كه به آنان برمى خورد، مى كشت، تا آن كه به «ثعلبيه» رسيد. سربازانش بر حاجيان تاختند و كالاهايشان را ربودند. پيش رفت تا به عمرو بن عميس بن مسعود ، برادر زاده عبد اللّه بن مسعود، صحابى پيامبر خدا رسيد و ميان راه حج در قُطقُطانه ۲ ، او و مردمى را كه همراهش بودند ، كشت.
ابو روق گويد: پدرم به من گفت كه شنيد على عليه السلام نزد مردم آمد و بر منبر چنين فرمود: «اى مردم كوفه! به سوى بنده صالح، عمرو بن عُمَيس و سپاهيانى كه از آنِ شماست و برخى شان كشته شده اند ، بيرون شويد . برويد و با دشمنتان بجنگيد و از حريم خود دفاع كنيد، اگر اهل كاريد». پاسخ ضعيفى به او دادند. امام عليه السلام ناتوانى و سستى آنان را ديد و فرمود:
«به خدا سوگند ، دوست داشتم در عوضِ صد نفر از شما، يكى از آنان را داشتم.

1.الغارات : ج۲ ص۴۶۴ .

2.قُطقُطانه ، جايى در نزديكىِ شهر كوفه است كه در جانب راه خشكى كربلا قرار گرفته است (معجم البلدان : ج ۴ ص ۳۷۴) .


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
544

و پنداشتند كه نيروى امدادى در راه است. مالكْ آنان را تعقيب كرد و سه نفر از آنان را كشت.
چون كوفيان از خروج به سوى مالك و يارى آنان سستى كردند، على عليه السلام بر منبر رفت و بر آنان خطبه خواند و فرمود:
«اى اهل كوفه! هر بار كه شنيديد گروهى از شاميان بر شما تاخته و فرود آمده اند ، هر يك از شما در خانه خود خزيد و در را به روى خود بست، آن گونه كه سوسمار به لانه اش و كفتار به آشيانه اش مى خزد. فريب خورده كسى است كه شما فريبش دهيد. هر كس با شما به پيروزى برسد، با تير شكسته پيروز شده است. نه آزاد مردانى به هنگام ندا و نه برادرانى هنگام نجواييد. إنا للّه وإنا إليه راجعون! به چه رنجى از دست شما گرفتار شده ام! كورانى هستيد كه نمى بينند، لال هايى كه سخن نمى گويند و كرانى كه نمى شنوند . إنا للّه وإنا إليه راجعون!». ۱

ج ـ غارت سفيان بن عوف

۵۱۹.الغاراتـ به نقل از سفيان بن عوف غامدى ـ: معاويه مرا خواست و گفت: تو را با لشكر انبوه و ساز و برگ جنگى مى فرستم . مسير فرات را پيش بگير، تا آن كه به هِيْت ۲ برسى و از آن بگذرى. اگر آن جا لشكريانى ديدى بر آنان بتاز و غارت كن، وگرنه پيش برو تا شهر انبار را غارت كنى. اگر در آن جا لشكريانى نيافتى ، برو تا به مدائن شبيخون بزنى . سپس به نزد من باز گرد. مبادا به كوفه نزديك شوى! و بدان كه اگر بر مردم انبار و مدائن شبيخون بزنى، گويا كوفه را غارت كرده اى.
اى سفيان! اين شبيخون ها بر مردم عراق، دل هايشان را به هراس مى افكنَد و هواداران ما را نيز كه در فكر جدا شدن از آنان اند، جرئت مى بخشد و كسانى را كه از پيشامدها مى ترسند، به سوى ما مى كشانَد. به هر آبادى اى كه رسيدى خراب كن و

1.الكامل فى التاريخ : ج۲ ص۴۲۵ .

2.شهرى در كرانه فرات، بالاتر از انبار (تقويم البلدان : ص ۲۹۹) .

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 188834
صفحه از 896
پرینت  ارسال به