547
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

ـ جدّ كرمانى كه در خراسان بود ـ آن جا بود. شبيب در نَصيبين ۱
بود. نامه اى به كُميل بن زياد كه در هِيْت بود ، نوشت و خبر آنان را به او اطّلاع داد.
كميل براى كمك به او همراه ششصد سوار حركت كرد. به عبد الرحمان رسيدند كه معن بن يزيد سلمى هم همراهش بود. كميل با آنان جنگيد و فرارى شان داد و سپاهشان را شكست داد و از شاميان بسيار كشت و دستور داد كه فرارى را تعقيب نكنند و زخمى را نكشند.
از ياران كميل نيز دو نفر كشته شدند. خبر پيروزى را به على عليه السلام نوشت. على عليه السلام هم به او پاداش خوبى داد و پاسخى نيكو نوشت و از او راضى شد، در حالى كه قبلاً از او ناراحت بود... .
شبيب بن عامر از نصيبين آمد و كميل را ديد كه با آن گروه جنگيده است. بر پيروزى تبريكش گفت و شاميان را تعقيب كرد، ولى به آنان نرسيد. از فرات گذشت و سپاه خود را هر سو پراكنْد و بر شاميان شبيخون زد تا به بعلبك ۲ رسيد.
معاويه حبيب بن مَسلَمه را در پى او روان كرد، ولى به او نرسيد. شبيب بازگشت و بر اطراف رَقّه ۳ شبيخون زد. هيچ هوادار عثمان را پياده نديد، مگر آن كه [ به اسارت ]به همراه آورد و هيچ اسب و سلاحى را نگذاشت ، مگر آن كه به غنيمت گرفت و به نصيبين برگشت و به على عليه السلام گزارش داد.
على عليه السلام به او نامه نوشت و از گرفتن اموال، بجز اسب و اسلحه اى كه با آن مى جنگند، نهى كرد و فرمود: «رحمت خدا بر شبيب! شبيخون را دور ساخت و پيروزى را نزديك كرد». ۴

1.شهرى آباد بر سر راه كاروان هايى كه از موصل به شام مى روند، در نُه فرسخى سنجار . اين شهر به دست روميان ساخته شده بود و انوشيروان آن را فتح كرد (ر . ك : معجم البلدان : ج ۵ ص ۲۸۸) .

2.شهرى قديمى از شهرهاى لبنان كه فاصله آن تا دمشق، سه روز است (ر . ك : معجم البلدان : ج ۱ ص ۴۵۳) .

3.از شهرهاى فعلى سوريه . شهرى مشهور بر كرانه فرات كه فاصله آن تا حَرّان سه روز است (ر . ك : معجم البلدان : ج ۳ ص ۵۹) .

4.الكامل فى التاريخ : ج ۲ ص ۴۲۸ .


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
546

واى بر شما! همراه من بيرون آييد، سپس اگر خواستيد ، بگريزيد! به خدا سوگند ، با نيّت و بصيرتى كه دارم ، از ديدار پروردگارم ناخرسند نيستم و در آن، برايم آسايش است و راه نجاتى براى من از هم صحبتى و برخورد و مدارا با شما، آن گونه كه با شتران تازه كار آبكش يا با جامه هاى پوسيده مدارا مى كنند، كه هر طرفش را كه مى دوزند، طرف ديگرش بر تن صاحب جامه پاره مى شود». سپس فرود آمد.
خود او پياده راه افتاد تا به غَريَّين ۱ رسيد . آن گاه حُجر بن عَدى را از سپاه خويش فراخواند و پرچمى براى او بست با چهار هزار نفر، و سپس روانه اش ساخت.
حُجْر بيرون شد تا به سَماوه ۲ رسيد كه سرزمينى خشك است. در آن جا با امرء القيس بن عدى و عشيره او برخورد كرد ـ كه از دامادهاى حسين بن على عليه السلام بودند ـ . آنان راهنمايان او به راه ها و آب ها بودند. حجر همچنان پُر شتاب در پى ضحّاك بود تا در ناحيه تَدمُر به او برخورد. در برابر او صف كشيد و مدّتى با هم جنگيدند. نوزده نفر از همراهان ضحاك و دو نفر از ياران حجر به نام هاى عبد الرحمان و عبد اللّه غامدى كشته شدند. تاريكى شب ميان آن دو گروه فاصله انداخت و ضحّاك ، شبانه گريخت. صبح كه شد، از او و همراهانش اثرى نيافتند. ۳

ه ـ غارت عبد الرحمن بن قباث

۵۲۱.الكامل فى التاريخـ در رخدادهاى سال ۳۹ هجرى ـ: و در اين سال، معاويه، عبد الرحمان بن قباث بن اشيم را به سوى شهرهاى جزيره فرستاد و شبيب بن عامر

1.تثنيه كلمه «غَرىّ» است ؛ يعنى دو ساختمان بسيار بلند كه پشت كوفه به صورت دو صومعه نزديك قبر على بن ابى طالب عليه السلام بوده است (معجم البلدان: ج ۴ ص ۱۹۶) .

2.نام آبى در دشت . و گمان مى كنم كه دشت «سماوه» را كه ميان كوفه و شام به صورت خشكى است ، را به همين آب ناميده اند (معجم البلدان : ج ۳ ص ۲۴۵) . امروز يكى از شهرهاى جنوبى عراق در كرانه فرات است، بين دو شهر ناصريّه و ديوانيّه.

3.الغارات : ج۲ ص۴۲۱ .

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 188970
صفحه از 896
پرینت  ارسال به