553
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

از نشانه هاى خلقت او، آفرينش آسمان هاست، كه بى ستون، استوار و برقرار است و بى تكيه گاه، پا برجاست. آنها را فرا خوانْد، فرمانبردار و پذيرا پاسخ دادند ، بى توقّف و درنگ! اگر نبود كه به پروردگارىِ او اقرار داشتند و به اطاعتش تسليم، آسمان ها را جايگاه عرش خود و قرارگاه فرشتگانش و فرازگاه سخن پاك و كار شايسته آفريده هايش قرار نمى داد.
ستارگان آسمان را نشانه هايى قرار داد، تا سرگشته راه ها و درّه هاى گوناگون، با آنها راه را بيابد. تاريكى پرده هاى شب تار، از نورافشانى آنها نمى تواند جلوگيرى كند و پوشش هاى ظلمتِ شب ديجور، مانع درخشش فروغ ماه در آسمان ها نيست.
منزّه است خدايى كه بر او پوشيده نيست سياهى شب تار و شبِ آرام گرفته در عمق دره هاى زمين و بلندى هاى كوه هاى تيره رنگِ به هم پيوسته و پيچيدن صداى غرّش رعد در افق آسمان و آذرخشى كه از ابرها برمى جهد و برگى كه با وزش بادهاى انواء ۱ و بارش باران از آسمان از درخت فرو مى افتد. مى داند كه هر قطره كجا فرو مى چكد و قرار مى گيرد و مورچه خرد [دانه را ]از كجا مى كشد و به كجا مى برد و قُوت و خوراكى كه پشه را كفايت مى كند و آنچه در شكم مادّه است ، چيست .
ستايشْ خدايى را كه پيش از آن كه كرسى و عرش و آسمان و زمين و جن و انس باشند، بوده است. نه با خيال، درك مى شود، نه با فهم، به اندازه مى آيد، نه خواهنده اى مشغولش مى كند و نه بخششى از او مى كاهد، نه با چشم مى نگرد و نه با كجا محدود مى شود، نه با همسان و جفت، توصيف مى شود و نه با ابزار آفريده مى شود و نه با حواسْ درك مى شود و نه با مردمْ قياس مى شود؛ همو كه با موسى عليه السلام سخن گفت و از نشانه هاى بزرگ خويش به او نشان داد، بى آن كه از اندام و ابزار و نطق و زبانك بهره گيرد.

1.انواء ، جمع نوء است كه به دو معنا به كار مى رود : يكى به معناى باران ، و ديگرى به معناى افول و ظهور ستارگان . عرب بر اين باور بودند كه اگر ستاره اى فرود آيد و ستاره ديگرى طلوع كند ، حتما بادهاى شديدى مى وزد و باران از آسمان نازل مى شود (ر . ك : مجمع البحرين : ج ۳ ص ۱۸۴۳ ماده «نوء») .


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
552

فصل دهم : آخرين خطبه امام عليه السلام

۵۲۶.نهج البلاغة :از نوف بكالى روايت است كه اين خطبه را امير مؤمنان على عليه السلام در كوفه ايراد كرد، در حالى كه بر روى سنگى ايستاده بود كه جعدة بن هبيره مخزومى براى او نهاد، بر تن او جُبّه اى پشمين بود و بند شمشيرش از پوست درخت خرما بود، در پاهايش نيز كفشى از ليف خرما بود و پيشانى اش نيز [ از سجده بسيار ]همچون پينه زانوى شتر. فرمود:
«ستايشْ خدايى را كه سرانجام مردم و فرجام كارها به سوى اوست. او را بر نيكىِ بزرگش، بر دليلِ آشكارش، بر بخشش و منّتش مى ستاييم ؛ ستايشى كه اداى حقّ او و شكر او باشد و به پاداشش نزديك سازد و افزايش نعمتش را موجب شود. از او مدد مى جوييم، مدد خواستن كسى كه به عطاى او اميدوار و به سودِ او آرزومند و به دفعِ او مطمئن و به بزرگوارى اش معترف و با رفتار و گفتار، فرمانبردار اوست.
و به او ايمان داريم، ايمان كسى كه از روى يقين به او اميد بسته و از روى ايمان، به او بازگشته و از روى پذيرش، در پيشگاه او خاضع است و موحّدانه ، كار را براى او خالص مى سازد و سپاسمندانه بزرگش مى دارد و با رغبت و تلاش، به او پناه مى برد.
خداى سبحان نه زاده شده، تا در عزّت شريكى داشته باشد و نه زاده است، تا خود از بين رود و از او ارث برند، و نه وقت و زمان بر او پيشى جسته ، و نه افزايش و كاستى بر او راه يافته است ؛ بلكه با نشانه هاى تدبير استوار و تقدير حتمى كه نشانمان داده، بر خِردها آشكار شده است.

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 188899
صفحه از 896
پرینت  ارسال به