گفتيم: طبق وصيّت خود آن حضرت، نشانه هاى محلّ دفن را محو كرديم. رفتند و برگشتند و گفتند كه آن جا را كاويدند، ولى چيزى نيافتند. ۱
ب ـ خطبه امام حسن عليه السلام پس از پدرش
۵۴۵.تاريخ الطبرىـ به نقل از خالد بن جابر ـ: شنيدم حسن عليه السلام پس از كشته شدن على عليه السلام به خطبه ايستاد و فرمود: «ديشب مردى را كشتيد، در شبى كه قرآن نازل شده و در اين شب، عيسى بن مريم عليهماالسلام به آسمان رفته است و در اين شب، يوشع بن نون، وصىّ موسى عليه السلام كشته شده است. به خدا سوگند ، كسى پيش از او به اين شرافت دست نيافته و آيندگان نيز اين شرافت را نخواهند يافت. به خدا سوگند، پيامبر خدا او را به جنگ مى فرستاد، در حالى كه جبرئيل در سمت راست او و ميكائيل در سمت چپ او بود. به خدا ، درهم و دينارى از خود به جا نگذاشت، مگر هشتصد (يا هفتصد) درهم كه آن را براى [خريدنِ] خادم ذخيره كرده بود». ۲
ج ـ قصاص ابن ملجم
۵۴۶.تهذيب الأحكامـ بـه نقل از ابـو مطر ـ: چـون ابن ملجم فاسق ـ كه لعنت خدا بر او باد ـ امير مؤمنان را ضربت زد، حسن عليه السلام به امام عليه السلام گفت: او را بكشم؟
فرمود: «نه؛ ولى زندانى اش كن. اگر من مُردم ، او را بكُشيد و اگر مُردم، مرا در همين پُشت، در قبر دو برادرم هود و صالح عليهماالسلام به خاك سپاريد». ۳
د ـ جاى قبر امام عليه السلام
۵۴۷.امام صادق عليه السلام :امير مؤمنان به نجف مى رفت و مى فرمود: «وادى السّلام ، محلّ گرد آمدن روح هاى مؤمنان است و اين جا براى مؤمنْ آرامگاه خوبى است» و مى فرمود: