641
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

۶۲۶.امام على عليه السلام :من نسبت به پيامبر خدا، مثل نور از نور ۱ و ساعد از بازويم. ۲

۶۲۷.امام على عليه السلام :من، هم ريشه او، وصىّ او، ولىّ او و همدم نجواها و اسرارش هستم. ۳

۶۲۸.امام على عليه السلام :پيامبر صلى الله عليه و آله در حالى كه سرش روى سينه من بود، درگذشت و جانش از ميان دو دست من گذشت و من، دست هايم را بر صورتم كشيدم. متصدّى غسل دادن او شدم و فرشتگان، يارى ام مى كردند. خانه و حياط خانه، پُر ناله شد. گروهى فرود مى آمدند و گروهى صعود مى كردند و همواره ، همهمه آنان در گوشم بود كه تا هنگامى كه او را در آرامگاهش پنهان كرديم، بر وى درود مى فرستادند. ۴

ب ـ نهايت فروتنى نسبت به پيامبر صلى الله عليه و آله

۶۲۹.امام صادق عليه السلام :يكى از عالمان يهود ، نزد امير مؤمنان آمد و گفت : اى امير مؤمنان! پروردگارت از كِى بود؟ امام به وى فرمود : «مادرت به سوگت نشيند! كِى نبود تا گفته شود كى بود؟! پروردگارم پيش از پيش ، از هنگامى كه پيشى وجود نداشت، بود و پس از پس، هنگامى كه پسى وجود ندارد، خواهد بود. بى نهايت است و براى نهايتش پايانى نيست. در پيشگاه او پايان ها پايان مى پذيرند. او نهايتِ هر نهايت است».
وى گفت : اى امير مؤمنان! آيا تو پيامبرى؟

1.معناى اين حديث ، نزديك به معناى حديث مشهور پيامبر صلى الله عليه و آله است كه فرمود : «من و على ، از يك نور ، آفريده شده ايم» .

2.عنه عليه السلام : أنا مِن رَسولِ اللّه ِ كَالضَّوءِ مِنَ الضَّوءِ ، وَالذِّراعِ مِنَ العَضُدِ (نهج البلاغة : نامه ۴۵) .

3.عنه عليه السلام : أنَا صِنوُهُ ، ووَصِيُّهُ ، ووَلِيُّهُ ، وصاحِبُ نَجواهُ وسِرِّهِ (الأمالى ، مفيد : ص ۶ ح ۳) .

4.عنه عليه السلام : لَقَد قُبِضَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وإنَّ رَأسَهُ لَعَلى صَدري ، ولَقَد سالَت نَفسُهُ في كَفّي ، فَأَمرَرتُها عَلى وَجهي . ولَقَد وَليتُ غُسلَهُ صلى الله عليه و آله وَالمَلائِكَةُ أعواني ، فَضَجَّتِ الدّارُ وَالأَفنِيَةُ ؛ مَلَأٌ يَهبِطُ ، ومَلَأٌ يَعرُجُ ، وما فارَقَت سَمعي هَينَمَةٌ مِنهُم ، يُصَلّونَ عَلَيهِ حَتّى وارَيناهُ في ضَريحِهِ (نهج البلاغة : خطبه ۱۹۷) .


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
640

راهى جز بيان فضايل خويش و پرده بردارى از بدى ها و فضيحت هاى حزب «طلقاء» نمى ديد .
اندك چيزى كه امام عليه السلام در بيان فضايلش گفته ، براى مواجهه با اين فضاى مسموم و دشوار بود و على رغم ضرورت اين كار ، كارى مهم ، سخت و طاقت سوز بود و از آن جا كه على عليه السلام جز حق نمى شناسد و هدفى جز اعتلاى حق ندارد ، بر وى لازم است كه سخن بگويد و حرف بزند ، گرچه سختى و مرارت بسيارى هم تحمّل كند و اين ، دقيقا همان كارى است كه على ـ كه درود خدا بر او باد ـ انجام داد .

الف ـ جايگاه نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله

۶۲۴.الإرشادـ در يـادكردِ احوال امـام عـلى عليه السلام پس از هجرت ـ: پيامبر صلى الله عليه و آله هنگام ورود وى به مدينه، او را در خانه خويش جاى داد و وارد جايگاه خويش ساخت و او را با خانواده و فرزندان خويش آميخت و از آنچه كه ويژه خودش بود، جدايش نساخت و از امور باطنى و رازهاى خويش محرومش نگردانْد. ۱

۶۲۵.امام على عليه السلام :در روزگار پيامبر خدا، همچون جزئى از [ وجود] پيامبر خدا بودم. نگاه مردم به من، همچون نگاه به ستارگانِ دور دست آسمان بود. سپس روزگار، مرا فرود آورد و فلان و بهمان ، هم تراز من شمرده شدند. آن گاه، در كنار پنج تن قرار گرفتم كه بهترينِ آنان، عثمان بود. گفتم : داد از آلودگى! روزگار به اين هم راضى نشد و مرا پايين آورد و مرا هم رديف فرزند هند (معاويه) و فرزند نابغه (عمرو عاص) قرارداد «بچه شترها فربه شدند ، حتّى گَرها» ۲ . ۳

1.الإرشاد : ج۱ ص۵۴ .

2.مثلى است ، كنايه از كسى كه از شأن و مقام خود ، تجاوز كند .

3.الإمام عليّ عليه السلام : كُنتُ في أيّامِ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله كَجُزءٍ مِن رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، يَنظُرُ إلَيَّ النّاسُ كَما يُنظَرُ إلَى الكَواكِبِ في اُفُقِ السَّماءِ ، ثُمَّ غَضَّ الدَّهرُ مِنّي ، فَقُرِنَ بي فُلانٌ وفُلانٌ ، ثُمَّ قُرِنتُ بِخَمسَةٍ أمثَلُهُم عُثمانُ ، فَقُلتُ : وا ذَفَراه ! ثُمَّ لَم يَرضَ الدَّهرُ لي بِذلِكَ حَتّى أرذَلَني ، فَجَعَلَني نَظيرا لِابنِ هِندٍ وَابنِ النّابِغَةِ ، لَقَدِ استَنَّتِ الفِصالُ حَتَّى القَرعى (شرح نهج البلاغة : ج۲۰ ص۳۲۶ ح۷۳۳) .

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 163573
صفحه از 896
پرینت  ارسال به