خداوند متعال مى فرمايد : «و بار برداشتن و از شير گرفتن او سى ماه است ...» و به وى فرمود : «خداوند ، از ديوانه ، قلم [ محاسبه] را برداشته است...» .
عمر مى گفت : اگر على نبود ، عمر هلاك مى شد. ۱
۶۷۷.كنز العمّالـ به نقل از عمر بن خطّاب ـ: اى پسر ابـو طالب! همواره تو برطرف كننده هر شبهه و روشن كننده هر حكمى هستى. ۲
۶۷۸.تاريخ بغدادـ به نقل از عمر بن خطّاب ، هنگامى كه فردى را ديد كه على عليه السلام را بد مى گويد ـ: به نظر من تو منافقى. از پيامبر خدا شنيدم كه مى فرمود : «على نسبت به من ، چون هارون نسبت به موسى عليه السلام است ، جز آن كه پس از من پيامبرى نيست». ۳
۶۷۹.شرح نهج البلاغة :معاويه به قيس بن سعد گفت : خداوند ، ابو الحسن را رحمت كند! او مردى خوش و بشّاش و اهل مزاح بود.
قيس گفت : آرى. پيامبر خدا هم با يارانش مزاح مى كرد و بر چهره شان لبخند مى زد. به نظرم تو كنايه مى زنى و مى خواهى با اين سخن ، بر او خُرده بگيرى ؛ ولى سوگند به خدا، با همه شوخ طبعى و گشاده رويى ، از شير پُر يالِ گرسنه هم پُر هيبت تر بود. اين ، هيبتِ تقوا بود و همچون تو نبود كه اوباش شام، بزرگت مى دارند. ۴
1.الاستيعاب : ج ۳ ص ۲۰۶ الرقم ۱۸۷۵ .
2.كنز العمّال : ج۵ ص۸۳۴ ح۱۴۵۰۹ .
3.تاريخ بغداد عن عمر بن الخطّاب ـ لَمّا رَأى رَجُلاً يَسُبُّ عَلِيّا عليه السلام ـ : إنّي أظُنُّكَ مُنافِقا ؛ سَمِعتُ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : إنَّما عَلِيٌّ مِنّي بِمَنزِلَةِ هارونَ مِن موسى ، إلّا أنَّهُ لا نَبِيَّ بَعدي (تاريخ بغداد : ج۷ ص۴۵۳ ش۴۰۲۳) .
4.شرح نهج البلاغة : ج ۱ ص ۲۵ .