امّت در آنها با وى شريك نيست. 1
اكنون ، بر اساس وقايع تاريخى و آنچه آورديم ، جلوه هاى والاى على عليه السلام را در اين نبرد ، بدين گونه برمى شمريم :
1 . پرچمدارى مهاجران ؛
2 . حضور شكوهمند در اوج نبرد و در هنگامه هجوم بى امان دشمن ، و دفع خطر از جان پيامبر خدا در لحظاتى كه بسيارى گريخته بودند ؛
3 . كشتن ابو جرول ، كه موجب فروپاشى سپاه هوازن شد ؛
4 . كشتن چهل نفر از رزم آوران هوازن ؛
5 . فرماندهى گروهى كه براى از بين بردن بت هاى منطقه بسيج شده بودند ؛
6 . هماوردى با «شهاب» از قبيله «خَثعَم» كه هيچ كس از مسلمانان ، هماورد جويى او را در ميدان نبرد ، پاسخ نگفت و على عليه السلام او را از پاى درآورد ؛
7 . كشتن «نافع» كه تسليم شدن بسيارى را در پى داشت.
۳۶.الإرشاد:مردى از هوازن ، سوار بر شتر سرخ مويش پيش آمد . در دستش پرچم سياهى آويخته بر سر نيزه بلندى داشت و پيشاپيش دشمن مى آمد و چون به مسلمانان دست مى يافت ، كار آنها را مى ساخت و چون از جلويش مى گريختند ، پرچم را براى مشركانى كه پشت سرش بودند ، مى افراشت و آنان به دنبالش مى آمدند ، و رَجَز مى خواند و مى گفت :
من ابو جرولم! استوار ايستاده امتا اين قوم را شكست دهيم يا شكست بخوريم .
پس امير مؤمنان ، آهنگ او كرد و ضربتى بر پشت شترش زد و او را به خاك افكند