831
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

7

اَصبغ بن نُباته

اَصبَغ بن نُباته تميمى حَنْظلى مُجاشِعى از ياران ويژه امير مؤمنان على عليه السلام و از چهره هاى برجسته ياران ايشان و از معتمدان آن حضرت است .
استوار گامى او در دوستى على عليه السلام مشهور است . او در متون كهن تاريخى به شيعه معروف و به عشق و دوستى على عليه السلام مشهور است . او از «شُرطة الخَميس (نيروهاى ويژه)» و از فرماندهان آنان است كه تا مرز مرگ و شهادت ، با مولا عليه السلام پيمان بسته بودند .
اصبغ در جنگ هاى جمل و صِفّين ، همراه مولا عليه السلام بود و از ياران باوفاى على عليه السلام به شمار مى رفت . اصبغ ، عهد نامه على عليه السلام به مالك اشتر را نقل كرده كه مجموعه اى بزرگ و جاودان است .
پس از ضربت خوردن على عليه السلام ، وى از معدود افرادى است كه اجازه حضور بر بالين ايشان را يافت .
اصبغ را از ياران امام حسن عليه السلام نيز شمرده اند .

8

اُوَيس قَرَنى

اُوَيس بن عامر بن جَزْء مُرادى قَرَنى ، پاكْ نهادى نيك انديش و از چهره هاى پرفروغ تاريخ اسلام است . او به روزگار پيامبر صلى الله عليه و آله اسلام آورد ؛ امّا ايشان را نديد . از اين رو ، او را در شمار تابعيانْ ياد كرده اند .
پيامبر صلى الله عليه و آله او را بهترين و برترينِ تابعيان شمرده است ۱ و بر شفيع بودن او در قيامت ـ كه كسان بسيارى را شفاعت خواهد كرد ـ تصريح كرده است ۲ . او را يكى از

1.صحيح مسلم : ج ۴ ص ۱۹۶۸ ح ۲۲۴ .

2.المستدرك على الصحيحين : ج ۳ ص ۴۵۵ ح ۵۷۱۷ .


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
830

اشعث ، سردمدار جريانى بود كه حَكَميّت و ابو موسى اشعرى را بر امام عليه السلام تحميل كردند .
اشعث ، آشكارا با انتخاب ابن عبّاس و مالك اشتر به عنوان حَكَم ، مخالفت كرد و يمنى بودن يكى از حَكَمين را پيشنهاد داد . او در تشكيل گروه خوارج ، بى اثر نبود و در جنگ نهروان ، گرچه به ظاهر در سپاه امام عليه السلام بود ، امّا در شعله ور ساختن جنگ ، نقش بسزايى داشت .
اشعث از كسانى بود كه از داخل سپاه امام عليه السلام يكسر به كارهاى امام ، اعتراض مى كردند ، به گونه اى كه ريشه تمام اختلاف هاى سپاه را در مواضع او دانسته اند .
او به قدرى بى شرم و زشتْ خوى بود كه امام عليه السلام را تهديد به قتل كرد . امام عليه السلام او را منافق خواند و بر او نفرين فرستاد .
ابن مُلجَم به خانه اشعث ، رفت و آمد داشت و گفته اند كه در صبح روز ضربت خوردن امام عليه السلام به ابن ملجم ، اشاره كرد كه در انجام كار ، سرعت گيرد .
ما دليل قطعى و سندى تاريخى در دست نداريم كه ارتباط پنهانىِ اشعث را با معاويه اثبات كند ؛ امّا بايد به اين نكته توجه داشت كه دست هاى پنهان جاسوسان ، با مخفى كارى تمام و پوشش هاى كامل عمل مى كنند و از اين رو ، به ندرت كشف مى شوند ؛ امّا مجموعه جنايت هاى اين خاندان شوم را مى توان دليلى معتبر و قابل اعتماد بر ارتباط او و خاندانش با دشمنان اهل بيت عليهم السلام به شمار آورد و تعبير امام از او به «منافق» اين دليل را تقويت مى كند .
دختر او (جَعده) ، امام حسن عليه السلام را مسموم كرد و پسرش (محمّد) ، مسئوليت دستگيرى مسلم بن عقيل را در كوفه به عهده داشت كه با تزوير ، به آن بزرگوار امان داد ؛ ولى عمل نكرد و «از كوزه همان برون تراود كه در اوست» .
دو فرزند ديگر او (قيس و عبد اللّه ) نيز از فرماندهان لشكر عمر بن سعد در كربلا بودند و در پليدى و پستى ، چيزى از پدرشان كم نداشتند . قيس ، قطيفه (بالا پوشِ) امام حسين عليه السلام را به غارت برد و به «قيس قطيفه» مشهور گشت .
اشعث در سال 40 هجرى درگذشت و پرونده ننگين زندگى اش بسته شد .

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 189290
صفحه از 896
پرینت  ارسال به