835
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

هرگاه مُغَيره ـ كه در پليدى و زشت خويى و پَستى نظير نداشت و با حاكميت «حزب الطلقاء» ، حكومت كوفه را يافته بود ـ بر على عليه السلام و پيروان او طعن مى زد ، حجر ، بى هيچ هراسى به دفاع مى ايستاد و او را ملامت مى كرد .
معاويه كه از موضعگيرى ها ، افشاگرى ها ، سرسختى ها و استوارى هاى حجر به ستوه آمده بود ، دستور قتل او را صادر كرد و او را به همراه يارانش در «مَرْج عَذراء» به سال 51 هجرى به شهادت رساند .
حجر ، چهره اى محبوب ، شخصيتى نافذ و وجهه اى نيكو داشت . شهادت او بر مردم ، گران آمد . بدين سان به معاويه اعتراض كردند و او را بر اين كردار پليد ، نكوهش كردند. از جمله ، امام حسين عليه السلام در نامه اى به معاويه ، ضمن ستايش فراوان و يادكردِ نيكو از ستم ستيزى حُجر ، بدو اعتراض كرد و يادآورى كرد كه معاويه ، پيمان شكسته و ستمكارانه ، خون پاك حُجر را بر زمين ريخته است . عايشه نيز با ذكر روايتى درباره شهيدان «مرج عذرا» به معاويه اعتراض كرد .
معاويه با همه تيره جانى ، قتل حُجر را از اشتباهاتش مى دانست و از آن ، اظهار ندامت مى كرد و در هنگام مرگ مى گفت : اگر نصيحتگرى مى بود ، ما را از قتل حجر ، باز مى داشت .
مُصعَب بن زُبَير ، دو فرزند حُجْر (عبيد اللّه و عبد الرحمان) را پس از به بند كشيدن ، به قتل رساند .
على عليه السلام از شهادت او خبر داده بود و شهادت او و يارانش را به شهادت «اصحاب اُخدود» ، مانند كرده بود .

11

حُذَيفة بن يَمان

ابو عبد اللّه ، حُذَيفة بن يَمان بن جابر عَبْسى ، از ياران برجسته پيامبر خداست . رجاليان و شرح حال نگاران ، او را با ويژگى هايى چون : نجيب زاده ، صحابى بزرگ پيامبر خدا ، رازدار پيامبر صلى الله عليه و آله و داناترينِ مردم به منافقان ستوده اند .


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
834

مؤمنان و مجاهدان ، بر عثمان شوريد و در عينيت بخشيدن به حاكميت مولا عليه السلام از هيچ كوششى دريغ نكرد و بدين سان ، از اصحاب ويژه و پيروان مطيع مولا به شمار رفت .
او در نبردهاى على عليه السلام شركت داشت . در جمل، فرمانده سواره نظام كِنديان بود و در صفّين ، فرماندهى قبيله خود را به عهده داشت و در نهروان ، جناح چپ و يا راست سپاه مولا عليه السلام را فرماندهى مى كرد .
او زبانى گويا و كلامى نافذ داشت . به بلاغتْ سخن مى گفت و با فصاحت ، حقايق را بيان مى نمود . سخنان زيبا و بيدارگر او درباره جايگاه والاى على عليه السلام نشانى است از اين حقيقت .
او يار باوفاى مولا عليه السلام و از مدافعان سختكوش آن حضرت بود . چون ضحّاك بن قيس براى غارتگرى روى به عراق نهاد ، حجر بن عدى از على عليه السلام براى رويارويى با او فرمان يافت و با دلاورى او را شكست داد و ضحّاك ، پا به فرار نهاد .
حجر ، لحظاتى قبل از ضربت خوردن على عليه السلام از توطئه خبر يافت ، با تمام توان كوشيد تا ايشان را خبر كند ؛ امّا موفّق نشد و غمِ به خون نشستن مولا عليه السلام بر جانش نشست .
او از ياران غيور و استوار گام امام حسن عليه السلام نيز بود . چون خبر صلح را شنيد ، خون غيرت در رگ هايش به جوش آمد و بر اين صلح ، اعتراض كرد . امام حسن عليه السلام به او فرمود : «اگر ديگران نيز چون تو [عزّت طلب ]بودند،هرگز اين قرارداد را امضا نمى كردم». ۱
حجر ، از معاويه دلى آكنده از درد داشت و هماره از چهره پليد «حزب الطُّلَقاء (گروه آزاد شدگان فتح مكّه)» كه حكومت يافته بودند ، بيزارى مى جست و همراه با جمع شيعيان ، بِدو نفرين مى كرد؛ چرا كه آنها گروهى بودند كه پيامبر خدا آنها را «ملعون» دانسته بود .

1.أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۳۶۵ .

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 165097
صفحه از 896
پرینت  ارسال به