853
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

را كه به مدينه رفته بودند ، به عهده گرفت و در پايان بخشيدن به حكومت عثمان ، نقش تعيين كننده داشت .
او كه از شناختى ژرف برخوردار بود و چهره هاى مؤثّر روزگارش را به درستى مى شناخت و از عمق جريان ها آگاه بود ، بر خلافت مولا عليه السلام اصرار مى ورزيد . بدين سان ، پس از به خلافت رسيدن على عليه السلام ، يار ، همكار و بازوى پرتوان مولا بود و پيروى از امام عليه السلام و اخلاص در برابر او ، آميزه جانش بود . على عليه السلام نيز براى مالك ، احترام ويژه اى قائل بود و ديدگاه هايش را در مسائل ، محترم مى شمرد .
مالك بر ابقاى ابو موسى در حكومت كوفه نظر داشت . على عليه السلام نيز با آن كه از اعماق انديشه ابو موسى آگاهى داشت و به ابقاى او نظر نداشت ، نظر مالك را پذيرفت .
مالك ، قبل از آغاز جنگ جمل و در هنگامى كه ابو موسى ، مردم را از همراهى با على عليه السلام باز مى داشت ، به كوفه رفت و ابو موسى را ـ كه على عليه السلام او را عزل كرده بود ـ از كوفه بيرون كرد و مردم را براى حمايت از مولا عليه السلام و همراهى در نبرد عليه جمليان ، بسيج كرد . نقش وى در جنگ جمل ، شگرف و تعيين كننده بود و فرماندهى جناح راست سپاه را به عهده داشت . در آويختن او با عبد اللّه بن زبير در اين جنگ ، مشهور است .
مالك ، پس از جنگ جمل ، فرماندار جزيره (مناطقى ميان بين دجله و فرات) شد . اين منطقه به سرزمين شام ، حوزه حكومتى معاويه ، نزديك بود . على عليه السلام قبل از آغاز جنگ صِفّين ، مالك را فرا خواند .
مالك در جنگ صِفّين ، در آغاز ، فرماندهى طلايه سپاه را به عهده داشت كه طلايه سپاه معاويه را درهم شكست . همچنين، آن هنگام كه سپاهيان معاويه مسير آب را بر روى سپاهيان امام عليه السلام بستند، مالك، نقش تعيين كننده اى در آزاد سازى آب راه داشت.
او در هنگام نبرد ، رزم آورى بى باك ، بُرنا دل ، فوق العاده دلير و سختكوش بود و در صفّين، به همراه اشعث ، فرماندهى سپاه را بر عهده داشت . و در طول جنگ ، گاه فرماندهى سواره نظام كوفه و گاهْ فرماندهى بخش هايى ديگر از سپاه ، از آنِ او بود .


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
852

كميل است . كميل ـ كه او را جزو هشت عابد مشهور كوفه دانسته اند ـ در سال 82 هجرى به دست حَجّاج به شهادت رسيد .
در جريان قيام امام حسين عليه السلام و قيام توّابين و قيام مختار ، يادى از او نشده است .

25

مالك اَشتر

مالك بن حارث بن عبدِ يَغوث نَخَعى كوفى (مشهور به «اَشتر») ، چهره درخشان ، قهرمان شكست ناپذير ، شير بيشه نبرد و استوارگام ترين ياور على عليه السلام است .
على عليه السلام به او اطمينان و اعتماد داشت و هماره درايت ، كاردانى ، دلاورى ، آگاهى و بزرگوارى هاى مالك را مى ستود و بدان مى باليد .
آگاهى هاى چندانى از آغازين سال هاى رشد او در اختيار نداريم . اوّلين حضور جدّى مالك در جريانات سياسى ـ اجتماعىِ آن روزگار ، درِ فتح دمشق و يَرموك است . او در اين نبرد از ناحيه چشم ، آسيب ديد و به «اَشتر» ۱ مشهور شد .
مالك در كوفه مى زيست . قامتى بلند ، سينه اى ستبر و زبانى گويا داشت و سواركارى بى نظير بود . خوش خويى ، جوان مردى ، بلند نگرى ، ابّهت و حشمت او ، در چشم كوفيان ، تأثيرى شگفت داشت . بدين سبب ، سخن او را مى شنيدند و بر ديدگاه هايش حرمت مى نهادند .
مالك ، به روزگار خلافت عثمان ، بر اثر درگيرى با سعيد بن عاص (فرماندار كوفه) ، با تنى چند از يارانش به حِمص ۲ تبعيد شد . چون زمزمه هاى مخالفت با عثمان بالا گرفت ، مالك به كوفه بازگشت و فرماندار عثمان را كه در آن زمان به مدينه رفته بود ، از ورود به كوفه باز داشت .
او در خيزش امّت اسلامى عليه عثمان ، شركت جست و فرماندهى گروه كوفيانى

1.اشتر به كسى گفته مى شود كه پلك چشمش به پايين برگردد (ر. ك: النهاية: ج ۲ ص ۴۴۳).

2.حِمْص : شهرى كهن و مشهور در ميانه راه دمشق به حلب است (معجم البلدان : ج ۲ ص ۳۰۲) .

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 163458
صفحه از 896
پرینت  ارسال به