857
گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام

براى برگزارى آخرين حج ، از مدينه آهنگ مكّه كرده بود .
مادر او اسماء بنت عُمَيس است كه ابتدا همسر جعفر بن ابى طالب بود و همراه او به حبشه هجرت كرد و پس از شهادت جعفر ، با ابوبكر (خليفه اوّل) ، ازدواج كرد و پس از مرگ ابوبكر ، على عليه السلام او را به همسرى برگزيد و او با فرزندانش از جمله محمّد ـ كه سه ساله بود ـ به خانه مولا عليه السلام رفت .
بدين سان ، محمّد در دامان على عليه السلام رشد كرد و در كنار حسن و حسين عليهماالسلامباليد و جانش با آگاهى هاى درست و عشق به اهل بيت عليهم السلام درآميخت .
على عليه السلام گاه با لطافت مى فرمود : «محمّد ، پسر من از پشت ابوبكر است» . ۱
محمّد به روزگار خلافت عثمان ، در مصر بود كه شماتت و انتقاد بر عثمان را آغاز كرد و در شورش عليه عثمان ، شركت جُست .
وى ، پس از به خلافت رسيدن على عليه السلام در كنار ايشان بود و قبل از جنگ جمل ، پيام امام عليه السلام را براى كوفيان برد و در جنگ جمل ، فرماندهى پياده نظام را به عهده داشت .
پس از پيروزى امام عليه السلام در جنگ جمل ، پيگيرى كارهاى مربوط به عايشه را به دستور امام عليه السلام بر عهده گرفت و او را به مدينه بازگردانْد .
محمّد ، در جهاد و عبادت ، سختكوش بود و به خاطر سختكوشى او در عبادت ، وى را «عابد قريش» مى ناميدند . وى ، جدّ مادرى امام صادق عليه السلام است .
به سال 36 هجرى و پس از عزل قيس بن سعد از حكومت مصر ، على عليه السلام محمّد را به حكومت آن جا گمارد و چون ياران امام عليه السلام دست از يارى كشيدند و ايشان را تنها نهادند ، معاويه از اين فرصت ، سود جُست و توانست با حيله گرى و خباثت ، اين ياور با اخلاص امام عليه السلام را فريب دهد و او را بكشد و بدين شيوه بر مصر ، دست يابد .
على عليه السلام در مناسبت هاى مختلفى محمّد را مى ستود و او را به نيكى ياد مى كرد و

1.شرح نهج البلاغة : ج ۶ ص ۵۳ .


گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
856

گويى وجود مالك نيز برايش بى نظير بود .
امام عليه السلام چون خبر جانكاه شهادت مالك را شنيد ، بر منبرْ فراز آمد و فرمود : «بدانيد كه مالك بن حارث ، روزگار خود را به پايان برد و به پيمان خويش وفا نمود و به ديدار پرورگارش شتافت .
خدا مالك را بيامرزد! اگر كوه مى بود ، قلّه اى دست نيافتنى و دور و بلند مى نمود! و اگر سنگ مى بود ، صخره اى سخت مى نمود !
آفرين بر مالك! مالك كه بود؟! آيا زنان ، مانند مالك را مى زايند؟! آيا هيچ آفريده اى چون مالك هست؟!» . ۱
معاويه نيز كه در آتشْ نهادى ، خيره سرى و فضيلت كُشى بى بديل بود ، با مرگ مالك ، در پوست خود نمى گنجيد و از شدت خوش حالى ـ كه شگفتا آن را پنهان هم نمى داشت ـ مى گفت : على بن ابى طالب ، دو دست راست داشت . يكى در جنگ صِفّينْ قطع شد (يعنى عمّار بن ياسر) و ديگرى ، امروز ، و او مالك اشتر بود .
امام عليه السلام هرگاه از او ياد مى كرد ، غم بر جانش سنگينى مى كرد و بر نبودش تأسّف مى خورد و چون روزگارى از جَست و خيز ستمگرانه شاميان به ستوه آمده بود و از اين كه سپاهيانش سخن وى را نمى شنيدند و براى ريشه كن ساختن فتنه بر نمى خاستند ، ناله كرد ، شخصى گفت : فقدان اشتر در ميان عراقيان ، معلوم شد . اگر زنده بود ، بيهوده گويى كم مى شد و هر كس مى دانست كه چه مى گويد .
به راستى چنين بود و چونان او ، يك نفر ديگر هم در سپاه امام عليه السلام وجود نداشت .

26

محمّد بن ابى بكر

محمّد بن عبد اللّه بن عثمان يا همان محمّد بن ابى بكر بن ابى قحافه ، به سال دهم هجرى در ذوالحُلَيفه به دنيا آمد . در آن هنگام ، پيامبر خدا به همراه همه ياران خود ،

1.الإختصاص : ص ۸۱ .

  • نام منبع :
    گزيده دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام
    سایر پدیدآورندگان :
    غلامعلی، مهدی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 189301
صفحه از 896
پرینت  ارسال به