اين علم به دليل هدف خاص خود، که جعل قوانيني براي قرار گرفتن در طريق استنباط احکامي شرعي فرعي بود( تحريرات في الاصول: ج 1 ص 47)، در موارد زيادي، از قواعد مختص به فهم يک حديث جدا شد.
شارحان روايات، شروح زياد و متفاوت و گاه حتي متناقض هم نوشتند، که ضرورت تبويب قواعد فهم حديث را گوشزد ميکرد. توجه و يا غفلت نسبت به برخي از اين مباني، حرمان يا تنعّم خود شارح را در پي داشت.
امروزه، ميتوان با استخراج و تنظيم و تبويب اين قوانين، تمام آنها را در دسترس جويندگان مفاهيم حديثي قرار داد، هر چند که تمامي اين مباني، مورد استفاده و بهره محدثين و شارحين حديث بود، امّا تدوين آن به شيوه علمي، در قالب يک علم مستقل، تلاشي جديد است که تا رسيدن به بلنداي آن، راه بسيار مانده است.
خلاصه اينکه، علم فقه الحديث يا دراية الحديث يا فهم حديث، علمي آلي و ابزاريست که با آگاهي از آن، ميتوان به صورتي جامع، به شرح روايات پرداخت و به مقصود اصلي معصوم( رسيد.
تعريف :
به گفته مرحوم آغا بزرگ در الذريعه، فقه الحديث، درمقابل دو فن حديثي ديگر؛ يعني رجال و درايه، خود، فني مستقل است، و در موضوع با آن دو تفاوت اساسي دارد؛ چرا که در اين علم، به شرح لغات و بيان حالات روايت، مانند نص يا ظاهر بودن، عام يا خاص بودن، مطلق يا مقيد بودن، مجمل يا مبين بودن، معارض يا غير معارض بودن پرداخته ميشود ( الذريعه الي تصانيف الشيعه: ج 8 ص 54).
حاجي خليفه در کشف الظنون، اين علم را با عنوان دراية الحديث، که از روايات برگرفته شده، چنين تعريف ميکند:
علمي است که به کمک قواعد زبان عربي و قوانين شرعي و احوال نبوي، به بحث درباره مفهوم و معناي کلمات حديث، و غرض و قصد اصلي آنها ميپردازد ( کشف الظنون عن اسامي الکتب و الفنون: ج 1 ص 635).
صاحب کتاب اصول و قواعد فقه الحديث، در تعريف، چنين گفته:
علمي است که به بررسي متن حديث، از جهت دلالت آن ميپردازد ( اصول و قواعد فقه الحديث: ص 27).
دکتر نصيري، قائل به گونهاي تعريف است که افزون بر مباني فهم، شرح و تفسير روايات را نيز شامل شود:
مباني و ضوابطي که در فهم متون و مداليل روايات مورد استفاده قرار ميگيرد، و تفسير و تبييني که بر اساس اين مباني، از احاديث ارائه ميگردد ( آشنايي با علوم حديث: ص 238).