مباني فقه الحديثي شيخ بهايي - صفحه 22

به معصوم( احراز گردد، که براى رسيدن به اين منظور، بايد نسخه هاى متعدد و تصحيفات و تحريفات متن را بيابيم.
از آنجا که صحيفه سجاديه، يک مجموعه دعايى است، و تمام آن يک سند دارد، قاعدتاً بايد در مورد سند اين کتاب، بحثى جدى توسط مصنف، در قسمت فواتح، صورت گرفته باشد، که به دست ما نرسيده، امّا از همين شرح مختصر نيز، توجه ويژه ايشان به تفاوت نسخه ها پيداست. در صفحه 87، در عنوان ايضاح، که براى ذکر توضيحى درباره عبارت «المتصرف فى فلک التدبير» آمده، پس از بيان احتمالات در معناى «فى فلک التدبير»، اشاره مى کند که (ربما يوجد فى بعض النسخ، «المتصرف فى فلک التدوير»). مواجهه ايشان با اين نسخه دوم، بدين صورت است که در ابتدا هر دو نسخه را صحيح برمى شمرند، سپس نسخه اول را ترجيح مى دهند، و در آخر، عليرغم اصح دانستن نسخه اول، از شرح و توضيح نسخه دوم، امتناع نمى ورزند.

مراحل فهم

اين فرآيند، در دو مرحله به ثمر مى نشيند:
1 ـ فهم متن حديث.
2 ـ فهم مقصود اصلى آن.
در مرحله اول، با به دست آوردن معناى واژه هاى به کار رفته در متن حديث و نحوه ترکيب و ارتباط آنها با يکديگر، مفهوم اوليه حديث مورد توجه است. اين مفهوم، در علم اصول فقه، «ظهور اوليه» يا «مراد استعمالى» ناميده شده است.
مرحله دوم، براساس قاعده «عدم مطابقت هميشگى مفهوم متن و مقصود گوينده»، پى ريزى مى شود که در اصطلاح علماى علم اصول، «مراد جدى» مى باشد.

1. فهم متن حديث

فهم صحيح متن حديث، در گرو فهم تک تک مفردات و سپس فهم ترکيبات مى باشد:

1ـ 1.فهم مفردات :

برداشت صحيح از تک تک واژه هاى بهکار رفته در متن حديث، براى کسى ميسّر است که به علومى مانند: لغت، صرف و اشتقاق مجهز باشد.

1ـ 1ـ 1نقش لغت :

به وضوح از اين شرح مختصر بر مى آيد که، شيخ بهايى در علم لغت و واژه شناسى متبحر بوده، و به شيوه اجتهادى عمل مى کرده است. شاهد بر اين ادعا، استفاده ماهرانه او از قواعد «فقه اللغه» مى باشد، که به برخى از آنها اشاره مى شود.

صفحه از 36