مى گيرد، دليل اين را «فايده استفاده از اسم موصول»، شيخ، چنين بيان مى دارد:
معبّرا عنه بالموصول، ليجعل الصلة مشعرة ببعض احوال القمر، ويعطف عليها الاحوال الآخر، فتتلائم جمل الکلام، ولا تخرج عن الغرض المسوق له، من بيان تلک الاوصاف والاحوال.
در ادامه همين بحث، نکاتى را در مورد «معلوم بودن مضمون صله»، «تنزيل غير عالم به منزله عالم» نيز ذکر مى کنند، که از تفصيل آن خوددارى مى کنيم.
2. تشخيص فايده تعريف يک کلمه به وسيله «ال»، و آنهم نوع «ال»، کار ساده اى نيست. شيخ در صفحه 98، در مورد «الظلّم» مى گويد: «ال» آن، استغراقى است، البته استغراق عرفى، نه حقيقى. بنابراين، معنا چنين مى شود: «الظلم المتعارف تنويرها بالقمر»، در ادامه مى فرمايد: البته مى توان آن را «ال» عهد خارجى دانست، و در اينجاست که شيخ، نظر اجتهادى خود در بلاغت را نيز ذکر مى کند: «الحق، إنّ لام الاستغراق العرفى، ليست شيئاً وراء لام العهد الخارجى ....».
3. در صفحه 99، با توجه به نکره بودن «آيه» در «وجعلک آيةً من آيات ملکه»، مى گويد:
امکان دارد فايده تنکير، بيان نوع باشد، و امکان دارد تعظيم باشد، و احتمال سوم، تحقير است.
سپس مى گويد که: «بحسب ما يقتضيه الحال» مى باشد.
ب) علم بيان:
علم بيان، داراى چهار زير مجموعه (مجاز، تشبيه، استعاره و کنايه) مى باشد.
مجاز:
1. در صفحه 69، در تبيين وقت دعا در هنگام رويت هلال، برخى مانند صاحب القاموس، هلال را تا شب هفتم دانسته اند، که اين خلاف مشهور لغوى و عرفى است، و به همين منظور، شيخ آن را حمل بر مجاز مى کنند.
2. در صفحه 129، اسناد «المحق» به «الايام» در «تمحقها الايام»، و اسناد «التنديس» به «الاثام» در«لا تدنسها الآثام»، مجاز عقلى ذکر مى کنند، يعنى «اسناد شىءٌ الى غير من هو له»، که علاقه در اول، زمانيّت، و در دوم، سببيّت مى باشد.
تشبيه:
تشبيه، يکى از تاثيرگذارترين شيوه هاى بياني است. شيخ بهايى(، در ذيل فقره «هلال امن من الآفات»، آفات را به دو دسته آفات بدنى و نفسانى تقسيم مى کند. ايشان، طلب امن از آفات نفسانى را مقدور نمى دانند، جز با «اخراج التعلق بالدنيا من سويداء الفؤاد». در ادامه، براى بيان شيواتر، تشبيهى را ذکر مى کنند، بدين صورت که: