دارد، و از هيچ يک از آنها، نه سريع ميگذرد و نه کند، اما شيخ بهايي که خود، هيأت شناس است، اين برداشت را رد ميکند؛ زيرا اطلاعات نجومي او ميگويد که ماه، گاهي سرعت ميگيرد و منزلي را در وسط زود طي ميکند، و گاه کند حرکت ميکند، در نتيجه دو شب در يک نقطه ميماند؛ شب اول در ابتداي آن منزل، و شب دوم در انتهاي آن، و گاه حتي در يک شب، بين دو منزل ديده ميشود. در صفحه 78 ميفرمايد، برخي تصور کردهاند قول کروي بودن زمين، بر خلاف نظر شرع است، و به آياتي چند استناد کردهاند، اما شيخ بهايي که از علم هيئت آگاه است، اين حرف را نميپذيرد، و دلايلي از کتاب مجسطي، اثر بطليموس، در اثبات کروي بودن زمين نقل ميکند.
بخش سوم: طرح مباحث استطرادي
از علامه ذوالفنوني مانند شيخ بهايي، نميتوان انتظار داشت که در هنگام مواجهه با متني مانند اين دعا، جلو جوشش سرچشمههاي علمش را بگيرد، و نکتهاي که به ذهنش خطور ميکند را، مطرح نکند؛ زيرا چه بسيار ملازماتي که در ذهن ديگران «غير بين» باشد، امّا شيخ بهايي ارتباطش را به راحتي دريابد، و لازم بين بداند. براين اساس، مطالب زيادي در اين شرح ديده ميشود که ارتباط مستقيم با متن دعا ندارد، بلکه در ظاهر، لازم بعيد به شمار ميآيد، و به صورت استطرادي ذکر شدهاند. اين مباحث، در زمينههاي مختلفي مانند نجوم، فقه، اخلاق و آداب و ... ميباشد. مطالبي مانند:
ـ آداب قرائت دعا. ـ استحباب يا وجوب دعا هنگام رويت هلال (همان: ص68).
ـ حکم رويت هلال در 30 ماه شعبان و 30 ماه مبارک رمضان (همان: ص70).
ـ تنافي خطاب هلال و استقبال به قبله در برخي بلاد (همان: ص 76).
ـ امتداد وقت دعا (همان: ص 76).
ـ اقسام تنزيهِ خداوند (همان: ص 125).
ـ حکم کسي که نذر کرده دعاي هلال را بخواند (همان: ص 76).
ـ ردّ بر کساني که قائل به عدم کروي بودن زميناند (همان: ص 78).
ـ بحث در مورد ماهيت نور(همان: ص 97).
ـ حجم ماه نسبت به خورشيد(همان: ص 110).
ـ نحوه حصول خسوف و کسوف (همان: ص 111).
ـ منازل 29 گانه ماه در آسمان، و بررسي سال شمسي و قمري (همان: ص 84).
ـ نور ماه، از خورشيد گرفته ميشود.