اربعين شيخ بهايي - صفحه 117

( توضيح لغات و يا معاني خاص واژگان، يا قسمتي از روايت، مانند:

1. فقيه:

مراد از فقه، داشتن بصيرت در امر دين است، نه معناي لغوي آن، يعني: فهم، و نه معناي مصطلح آن، که با استنباط احکام از منابع و ادله شرعي حاصل ميشود. فقه، اغلب در حديث، به اين معنا به کار رفته است، و فقيه، کسي است که داراي اين بصيرت باشد (همان: ص 72).

2.الطاغوت:

طاغوت، در أصل «طغووت»، بر وزن فعلوت، از ماده طغيان است و آن، تجاوز از حد است، و ريشه آن، طيغوت ميباشد، طغي يطغي طغيان، پس لام آن را بر عين مقدم داشتند، و ياء را به الف قلب نمودند، طاغوت شد، و آن بر کاهن، شيطان، أصنام و بر هر رييسي که در ضلالت گام برميدارد، و بر فردي که از عبادت خدا سر باز ميزند، و بر هر چيزي که جز الله معبود قرار گيرد، اطلاق ميشود، و به صورت مفرد هم استعمال ميشود، مثل: «يريدون أن يتحاکموا الي الطاغوت» (نساء: آيه60) ، يا «و الذين أوليائهم الطاغوت، يخرجونهم...» (بقره: آيه 257). به صورت جمع هم استعمال شده است، مانند: طواغيت (همان: ص 279).

3. واژه کعب (بحث مسح بر کعبين در وضو):

به قاموسهاي لغت مراجعه ميکنيم، ميبينيم که اهل لغت، تصريح نمودهاند بر اينکه، مفاصلي که ميان بندهاي ني وجود دارد، کعب نام دارد، از آن جمله، در کتاب صحاح، به اين عبارت اشاره شده است که: « کعوب الرمح، النواشز في اطراف الانابيب»، و در کتاب « المغرب»، گفته است: «کعب»، آن عقده و گرهي است که ميان دو برجستگي در ني قرار گرفتهاند. فخر رازي، در تفسير کبير خود، اشاره کرده است که به مَفصل، کعب ميگويند. در قاموس هم گفته: کعب، به هر مَفصل استخوان گفته ميشود، و استخوان ناشز، بالاي قدم است (همان: ص 121).
مؤلف، در تاييد معناي لغوي، از کتاب قانون ابن سينا هم نقل قول مينمايد، و مُفصّل درباره معناي لغوي کعب بحث مينمايد.

4. يسار:

مقصود از يسار در دعاي وضو: «اللّهم أعطني کتابي بيميني، و الخلد في الجنان بيساري، و حاسبني حساباً يسيراً»، آن نيست که مقابل يمين (دست راست) باشد، بلکه يسار، در مقابل عسرت و مشقت است، و مقصود از يسار در اينجا، طاعات و اعمال صالحه ميباشد؛ يعني: خدايا! خلود در بهشت، با کثرت طاعات و اعمال، به من عنايت فرما «أعطني الخلد في الجنان، بکثرة طاعاتي. فالباء للسببيه،

صفحه از 127