اربعين شيخ بهايي - صفحه 119

( توضيح مطالب صرفي و نحوي

شيخ بهايي، براي تفهيم بهتر حديث، از علم صرف و نحو كامل بهره را برده است به عنوان نمونه به ذكر نقل قولهايي از نحويون، به خصوص از زمخشري اكتفا ميكنيم.

1. قربه نجياً:

نجيي، بر وزن فعيل، از بابِ (ناجي يناجي مناجاه)، و آن، گفتگوي سري و پنهاني و راز گويي است، و امکان دارد که مصدر قرار داده شود، و در هر دو صورت، حال است از فاعل قرب، يا مفعول آن (همان: ص 251).

2. إنّ من عبادي، مَن لا يصلحه إلّا الفقر،

صناعت ادبي و نحوي، ايجاب ميکند که موصول، اسم إنّ باشد، و جار و مجرورِ [من عبادي]، خبر آن باشد، ولي پوشيده نماند که مقصود، آن نيست که خبر دهد، آنکه جز فقر به صلاحش نيست... . پس اولي اين است که ظرف [همان جار و مجرور]، اسم إنّ ، و موصول، خبر آن باشد، هرچند که خلاف متعارف بين نحويون است.

3.أشهر قلائل :

با آنکه اشهر ، از صيغههاي جمع قلّه است، و خود افاده معناي قلّت ميکند، توصيف آن با قلائل، براي تأکيد و مبالغه کمّي ايام است، و کنايه از آن است که عدد ماههاي مذکور، کمتر به سه ، که أقل مراتب جمع قلّه است، نزديکتر است... .

4. إتّقوا النّار و لو بشقِّ تمره :

أي: لو کان الإتقاء بشقِّ تمره، پس کان با اسمش حذف شده است، واو در و لو ، نزد صاحب کشاف، واو حاليه، و پيش برخي از محققين، واو اعتراضيه است، و در نزد برخي ديگر، واو عاطفه است که بر محذوفي عطف شده، مانند حديث «أطلبوا العلم و لو بالصين» ، که در تقدير، اينچنين است: «اطلبوا العلم لو لم يکن بالصين و لو کان بالصين».

5. در جاي ديگر ميگويد:

صاحب کشاف ـ زمخشري ـ کلمه جن را در آيه شريفه «و جعلوا لله شرکاء الجن» (انعام: آيه 100)، بدل از شرکا دانسته است، در صورتي که قاعده بدل، آن است که به جاي مبدل منه بتواند بنشيند، در حالي که کلمه جن، هرگز نميتواند جايگزين شرکا باشد.

6. حتي تصلّوا :

کلمه حتي ، يا براي انتها و پايان است، که به معناي الي است، يا براي استثناء، به معناي الّا ميباشد. و مشهور ميان اهل فن، به معناي استثنا آمدن است، و مثال آن، اين شعر است:
ليس العطاء من الفضول سماحهحتي يجود و ما لديه قليل

صفحه از 127