اربعين شيخ بهايي - صفحه 120

7. يشاک الشوکه:

اگر کسي بگويد که: شوکه ، مصدر نيست و اسم است، پس چگونه ميتواند مفعول مطلق واقع شود؟! ميگوييم که گاهي مفعول مطلق از غير مصدر نيز ميآيد، در صورتي که از نظر ظرف بودن و امثال آن، شبيه به مصدر باشد، مانند سوط ، که ميگويي: ضربته سوطاً ، و اگر اين توجيه را هم نپذيريم، باز منصوب بودن شوکه ، به سبب نزع خافض [حذف شدن حرف جر] است، يشاک بالشوکه؛ يعني با خار دريده ميشود.
شيخ بهايي، در کنار استفاده از آيات قرآن و احاديث معصومين(، به مناسبت بحث، از اشعار و داستان، يا حکايات هم، براي شرح روايات، کمک جسته است. براي مثال، او در ذيل حديثي که در بردارنده دعايي براي رفع بدهکاري و قرض ذکر کرده است، اين داستان را بيان ميکند:
1. در برخي سالهاي گذشته، بدهکاري بر من پيش آمد، که از حدّ يک هزار و پانصد مثقال طلا ميگذشت، و طلبکاران، از افراد مختلف و از گروههاي متفاوتي بودند. به حدّي فشار بر من وارد شد، که مرا از ديگر کارها و اشتغالاتم باز داشت، و هيچ چارهاي نداشتم که آن را بپردازم. پس رو به اين دعا آوردم: «اللهم أغنني بحلالک عن حرامک، و بفضلک عمن سواک»، و بر آن مواظبت داشتم. پس خداوند متعال، اداي آن را بر من آسان نمود و در اداي آن تعجيل نمود، و در مدت کوتاهي آن را پرداختم، و خداي متعال، امکانات و عواملي پيش آورد که هرگز به ذهنم خطور نميکرد، و به خيالم نميرسيد (همان: ص243).
2. ذکر داستان أُسامه:
«روايت شده که أُسامه بن زيد بن ثابت، يکي از خدمتگزاران رسول الله(، کنيزک خردسالي را به صد دينار طلا، به وعده يک ماه خريداري نمود، چون اين خبر به سمع مبارک رسول اکرم رسيد، فرمودند: «آيا از أُسامه که به وعده يک ماه خريداري ميکند، تعجب نميکنيد!؟ او، به طول امل گرفتار شده است...، تا آخر حديث» ( المحجه البيضاء: ج8)» (همان: ص 307 ).
3. داستان سيد بن طاووس، براي حل شبهه طول عمر حضرت ولي عصر اروحنا فداه :
سيد، در برخي از کتابهاي خود مينويسد: روزي در بغداد، با برخي فضلاي بغداد بودم، که بحثهاي گوناگوني صورت ميگرفت، تا اينکه سخن به ذکر امام زمان عجل الله تعالي فرجه کشيد، و آنچه اماميه، درباره طول عمر و حيات او اعتقاد دارند، مطرح شد. يکي از فضلا ايراد گرفت، و منکر طول عمر آن حضرت شد. سيد گويد: من به او گفتم: تو ميداني، اگر امروز مَردي حاضر شود و بگويد، من از روي آب راه ميروم، مردم شهر،

صفحه از 127