اربعين شيخ بهايي - صفحه 122

( نظر شيخ بهايي درباره جعل حديث

وي، انگيزههاي وضع و جعل حديث را، وصول به نيات پليد و مقاصد شوم، براي رسيدن و تقرب به درگاه ملوک و سلاطين، و ترويج مکاتب و مسلکهاي باطل و امثال آن، ذکر ميکند، و حديث «قد کثرت علي الکذّابه» ، که منسوب به پيامبر گرامي اسلام است را، بهترين دليل بر وقوع جعل ميداند.
او، در ادامه، بازبيني بر وجود احاديث متناقض و منافي همديگر، که جمع بين آنها ممکن نيست، و يکي نميتواند ناسخ ديگري باشد را دليل مناسب ديگري بر وجود احاديث جعلي فراوان ميداند.
مؤلف ميگويد: زَنادقه و مُلحدين و از خدا بيخبران، غلات و خوارج، احاديث فراواني را وضع و جعل نمودند. نقل شده است که يکي از جاعلين حديث، پس از توبه از عمل خود، ميگفت: به اين احاديث بنگريد که از کدام شخص يا منبع فرا ميگيريد؛ چون ما وقتي رأيي را اظهار ميکرديم و حديثي را در آن باره نميجستيم، جعل حديث ميکرديم.
شيخ بهاء در ادامه ميگويد:
شايد در اثر همينگونه تحريفات و جعليات باشد که ديده ميشود، پس از انقضاي ششصد سال از هجرت رسول الله(، شخصي به نام بابارتن ، در هندوستان ظهور ميکند، و ادعا دارد که من از اصحاب رسول خدا هستم، و تا امروز زنده ماندهام، و جمعي نيز، او را تصديق مينمايند. او، احاديث زيادي را به سر زبانها ميافکند، به اين گمان که آنها را از رسول خدا شنيده است.

( نقل مسائل اعتقادي، و طرح مباحث کلامي :

1. الّتي بين جَنبَيه:
نفسي که در اندرون و در دو طرف خود جا دارد. گاهي از کلمه جَنبَيه، تصور ميشود که نفس، تجرّد ندارد، چون ظرف مکاني براي آن تعيين شده است، ولي درست اين است که، اين امر، دلالتي بر عدم تجرد ندارد، بلکه کنايه از کمال قرب و نزديکي آن است؛ چون تجرّد نفس، قابل ترديد نيست، و برهانهاي عقلي بر آن اقامه شده است، و کتابهاي آسماني و اخبار نبوي، بر آن اشاراتي دارند.
2. در موضع ديگر از کتاب ميفرمايد:
جمهور اشاعره، که اغلب فقهاي اهل سنّت، از نظر کلام و اصول اعتقادي، تابع مذهب آنان ميباشند، اعتقاد دارند که رزق، هر آن چيزي است که انسان زنده، از آن بهرهمند ميشود و نفع ميبرد؛ خواه به صورت غذا خوردن يا غير آن، خواه به صورت مباح و يا غير مباح، حلال يا حرام، و برخي از آنان اختصاص دادهاند روزي را، به هر خوردني و نوشيدني که حيوان از آن تغذيه ميکند، و جز آن را روزي نميدانند؛ ولي معتزله اعتقاد دارند که روزي، هر آن چيزي است که رواست حيوان از آن تغذي نمايد، و هيچ کس نميتواند حيوان را از آن منع و جلوگيري نمايد، پس حرام، در نزد آنان، روزي نيست. . . .

صفحه از 127