وجيزه منظوم - صفحه 130

ومن الحديث ما يسمى حديثا قدسياً وهو: ما يحكي كلامه تعالى غير متحدى بشئ منه، نحو قال الله تعالى: الصوم لي وأنا أجزي عليه . ما يتقوم به معنى الحديث: متنه. وسلسلة رواته إلى المعصوم: سنده. فإن بلغت سلاسله في كل طبقة حدا يؤمن معه تواطؤهم على الكذب، فمتواتر.
حديث قدسي از قول خداوند
حکايت مي کند لبها ز لبخند
و پاداشش بود در بست از من

خدا فرموده روزه هست از من
بر اين شاخه شکوفه مي دهد بر

معاني از خدا لفظ از پيمبر
سند زنجيره اي از راويان است

قوام هر حديثي متن آن است
به دستت مي رسد معنا و مفهوم

رسد از يک طرف تا شخص معصوم
نه يک دوره که در هرعصر و دوران

اگر زنجيره ها باشد فراوان
تواطي کردن و همدستگي شان

که ايمن باشي از همبستگي شان
و قلبت ميوه قطعش ثمر داد

اگر جمعي گزارش از خبر داد
و مي راني ز خود شک و اگر را

تو باور مي کني صدق خبر را
توان فهميد معناي تواتر

ازين گنجينه قطع پر از در
بود عنوان آن اخبار آحاد

گزارش ها اگر جز اين ثمر داد
نشان از قطع و جزم تو در آن نيست

مفاد آن به جز ظن و گمان نيست
ويرسم بأنه خبر جماعة تفيد بنفسه القطع بصدقه. وإلا، فخبر آحاد، ولا يفيد بنفسه إلا ظناً. فإن نقله في كل مرتبة أزيد من ثلاثة، فمستفيض. أو انفرد به واحد في أحدها، فغريب. وإن علمت سلسلته بأجمعها، فمسند. أو سقط من أولها واحدـ فصاعداـ فمعلق. أو من آخرها ـ كذلك ـ أو كلها، فمرسل، أو من وسطها واحد، فمنقطع.
و در هر رتبه آن را مستمر کرد

اگر بيش از سه کس نقل خبر کرد
تو بر آب زلالش مي بري دست

بدان نام روايت مستفيض است
و در يک رتبه مردم را خبر کرد

اگر يک کس فقط نقل خبر کرد
چنان مردي که تنها و غريب است

چنين نقلي اگرآيد غريب است
و شد هر حلقه در زنجيره معلوم

روات سلسله چون گشت مرقوم
به ذکر راويانش مستند شد

خبر مسند شود چون با سند شد
توان نام معلق را به او داد

رواتي ليک اگر از اول افتاد
شود مرسل تو بسپر نيک در ياد

اگر از آخر زنجيره افتاد
بنامش منقطع وصفش عيان بود

اگر افتاده اما از ميان بود

صفحه از 135