وجيزه منظوم - صفحه 131

أو أكثر، فمعضل. والمروي بتكرير لفظة عن معنعن. ومطوي ذكر المعصوم: مضمر. وقصير السلسلة: عال. ومشتركها ـ كلاً أو جلاًـ في أمر خاص، كالاسم، والأولية والمصافحة، والتلقيم، ونحو ذلك: مسلسل.
بود معضل کمي پر درد سر شد
اگر افتاده بيش از يک نفر شد
بخوانند اين روايت را معنعن

اگر تکرار گردد واژه «عن»
بخوان مضمر بنوش از جام معصوم

چو مطوي درخبر شد نام معصوم
شود عالي السند عالي به غايت

اگر زنجيره کوته شد روايت
به وصفي چون به دستم لقمه اي داد

رجالش مشترک شد گر در اسناد
بود نام حديث تو مسلسل

و يا هر وصف و عنوان محصل
ومخالف المشهور، شاذ. ثم سلسلة المسند: إما إماميون ممدوحون بالتعديل، فصحيح، وإن شذ. وبدونه ـ كلا أو بعضا ـ مع تعديل البقية، فحسن. أو مسكوت عن مدحهم وذمهم ـ كذلك ـ فقوي. وإما غير إماميين ـ كلا أو بعضا ـ مع تعديل الكل، فموثق ويسمى قويا أيضا. ما عدا هذه الأربعة: ضعيف. فإن اشتهر العمل بمضمونه، فمقبول.
شذوذش مي برد آنرا ز ره دور

مخالف شد اگر با نقل مشهور
و شد تعريف از آنها با اسامي

و شد زنجيره ممدوح و امامي
روايت را صحيحش مي شمارند

که هر يک از عدول روزگارند
ولي تصريح عدلي اندر آن نيست

اگر زنجيره ممدوح و امامي است
که حکمش داند آن کو اهل فن شد

در اين صورت حديث تو حسن شد
و يا خالي شد از هر گونه قدحي

رواتش بود اگر فارغ ز مدحي
و ضعف و ناتواني را از او راند

تواني اين روايت را قوي خواند
چه در بخشي از آن يا در تمامي

نباشد در روايت گر امامي
مصون از بحث و قال و قيل گردند

وليکن راويان تعديل گردند
ترازو گر بود بر محور حق

روايت مي شود نامش موثق
فهمش بر همه آسان شد اينجا

موثق با قوي يکسان شد اينجا
چو رنجوري که اندامش نحيف است

روايت گر جز اينها شد ضعيف است
تو مقبولش بخوان چون معتبر شد

به مضمونش عمل گر مشتهر شد

صفحه از 135