وجيزه منظوم - صفحه 132

وقد يطلق الضعيف على القوي بمعنييه. وقد يخص بالمشتمل على جرح، أو تعليق، أو انقطاع، أو إعضال، أو إرسال. وقد يعلم من حال مرسله عدم الارسال عن غير الثقة فينتظم ـ حينئذ ـ في سلك الصحاح، كمراسيل محمد بن أبي عمير رحمه الله. وروايته ـ أحياناً ـ عن غير الثقة، لا يقدح في ذلك، كما يظن لأنهم ذكروا: أنه لا يرسل إلا عن ثقة، لا أنه لا يروي إلا عن ثقة. الصدق في المتواترات مقطوع، والمنازع مكابر. وفي الآحاد الصحاح مظنون.
وقد عمل بها المتأخرون، وردها المرتضى، وابن زهرة، وابن البراج، وابن إدريس، وأكثر قدمائنا رضي الله عنهم. ومضمار البحث من الجانبين وسيع، ولعل كلام المتأخرين عند التأمل أقرب.
که گاهي بر قوي مي گردد اطلاق
مزن بر اعتبارش چوب و شلاق
و يا بر انقطاع و جرح و ارسال

اگر شد مشتمل گاهي بر اعضال
ضعيفش مي توان خواند و لقب داد

ويا بر پيکرش تعليق افتاد
که ارسالش هميشه از ثقات است

ز حال مرسل آوردي چو بر دست
تيمم چون کني آن هم مبيح است

چنين ارسال در سلک صحيح است
چو نيکو بنگري بر اين وتير است

مراسيلي که از ابن عمير است
نه هر چه مي نگارد از ثقات است

مراسيلي که دارد از ثقات است
به جمع قطره هايش مي شود کر

روايت گر نصابش شد تواتر
که کر آلوده ها را مي کند پاک

مباش از جامه آلوده غمناک
يقينت بي شک آب آسمان است

اگر آلودگي ها از گمان است
و مفهومش ز آفت تندرست است

يقين کآيد بگو مروي درست است
چه از خردان بود يا از اکابر

مخالف گر بود باشد مکابر
به دستت ميوه ظن و گمان داد

خبرها چون شود اخبار آحاد
پذيرفتند عمل کردند بر آن

مفادش را گروهي از فقيهان
جناب مرتضي زان جمله بودند

گروهي ليک آن را رد نمودند
که در علم و فقاهت بود شهره

همانطور ابن براج ابن زهره
همان نام آور کرسي تدريس

همانگونه جناب ابن ادريس
فقيهان عميق عرصه دين

و بسياري ز دوران نخستين
به دقت بنگري هر ادعاشان

درنگي گر کني در گفته هاشان

صفحه از 135