ترضّي بسيار داريم؛ مثل طلب رحمت و غفران براي متوفّا يا کسي که از او در مجلسي نام برده ميشود؛ ولي سخن آنان، اثري در وثاقت و يا مدح راويان و اعتبار دادن به آنها ندارد.
شايان ذکر است که بازگويي فراوان اين الفاظ در حقّ شخصي از سوي عموم، ظاهراً ميتواند دليلي بر نوعي مدح و حُسن آن فرد باشد؛ همانگونه که در عرف اينچنين است و مصاديق آن نيز در کتب رجال، بسيار يافت ميشود.
4. ترحّم و ترضّي يکي از محدّثانِ بهنام
مشهور در ترحّم و ترضّي، اِعلام آن توسّط يکي از محدّثان سرشناس شيعه است؛ خصوصاً آنان که به مدلولهاي الفاظ و عبارات آگاه بودهاند و بدون حساب و کتاب، سخن نميگفتهاند. از مجموع اقوال، چنين بر ميآيد که هر گاه يکي از علماي بزرگ شيعه، در حقّ يک راوي ترحّم يا ترضّي کند، نشان از توجّه خاصّ او به آن راوي است. در ادامه، با ذکر اقوال گوناگون و بررسي ادلّه هر گروه، به اين نکته ميپردازيم که ميزان اعتباري که اين الفاظ به راوي و روايات او ميدهند، تا چه اندازه است و آيا ميتوان به صرف وجود آنها در حقّ کسي، به وثاقت راوي پي برد؟ ديدگاه علما در اين باره، به چند دسته تقسيم ميشوند:
يک. دليل روشن بر توثيق راوي است؛
برخي از دانشمندان رجال، اين الفاظ را دليل روشن بر وثاقت راوي گرفتهاند. البتّه بيشترِ آنان معتقد نبودهاند که اين الفاظ، بالاترين اندازه وثاقت را براي راويان نشان ميدهد؛ بلکه آنها را نشانه وثاقت عادي و معمولي راوي ميدانستند. عبارات برخي از باورمندان اين ديدگاه را مرور ميکنيم:
الف) خلاصه کلام مرحوم کاظمي اين است:
از اينکه بزرگاني همچون کليني و صدوق، بر برخي ترحّم و ترضّي کنند، فهميده ميشود که آنان شخصيتهاي برجستهاي بودهاند و در نظر کليني و صدوق، داراي منزلت و بزرگي شأن بودهاند... اين ترحّم و ترضّي، مانند شيوخيت، ميتواند دليل بر توثيق باشد؛ زيرا نشان ميدهد که آن راوي، فردي ثقه و مورد اعتماد بوده است ( عدّة الرجال: ج 1 ص 135).
شيخ مهدي کجوري شيرازي ميگويد:
ومنها: ذکر الجليل شخصاً مترضياً أو مترحّماً عليه، و دلالته علي حسنه ـ بل و جلالته ـ ظاهرةٌ، بل يمکن دعوي دلالته علي الوثاقة کما هو المستفاد منه في عرفنا ( الفوائد الرجالية: ص 113).
محمّدرضا مامقاني ميگويد:
قال السيد في الرواشح السماوية (ص150): إنّ لِمشايخنا الکبراء مشايخة يوقّرون ذکرهم و يکثرون من الرواية عنهم و الإعتناء بشأنهم و يلتزمون أرداف تسميتهم بالرضيه [کذا]