ترحّم و ترضّي - صفحه 86

سه. دلالت بر امامي بودن دارد

برخي همچون شيخ بهايي، بر اين باورند که اگرچه اختصاص ترحّم بر کسي، مُشعر به نوعي مدح است؛ اما دليل بر وثاقت وي نيست؛ بلکه حکايت از امامي بودن او دارد:
و قولهم بعد ذکره رحمه الله ، فدلّ علي کونه إمامياً لا کونه ثقةً. نعم يشعر بنوع مدح له کما يشهد به تخصيصهم لذکر الترحّم بالبعض (الوجيزة في علم الدراية، به نقل از: رسائل في دراية الحديث: ج 1 رساله پنجم).

چهار. دلالتي بر مدح و توثيق ندارند

از رهروان اين راه، مي‌توان از آية الله ابو القاسم خويي نام برد که با طرح اشکالاتي، در تمامي ديدگاه‌هاي پيشين ترديد کرده است. اشکالات ايشان، از اين قرار است: 1. ترحّم، طلب رحمت از خداي تعالي و نوعي دعاي پسنديده است که در حقّ هر مؤمني، مستحب است. ما سفارش شده‌ايم که براي جميع مؤمنان و خصوصاً والدين خود، طلب مغفرت کنيم.
2. امام صادق( بر هر کسي که قبر امام حسين( را زيارت کند، ترحّم کرده‌ است.
3. امام صادق( بر برخي افراد که به فسق شناخته شده‌اند نيز ترحّم کرده‌؛ مثلاً براي سيد اسماعيل حِمْيري. پس چگونه ممکن است که ترحّم شيخ صدوق يا محمّد بن يعقوب و امثال آنها، کاشف از حُسن مترحّم عليه باشد؟
4. نجاشي نيز بر محمّد بن عبد الله بن محمّد بن عبيد الله بن بهلول ترحّم کرده؛ در حالي که پيش از آن‌، ذکر کرده که ديده است شيوخ او اين شخص را تضعيف کرده‌اند و به همين دليل، از او روايت نکرده و از وي دوري جسته است.
مرحوم خويي، در تأييد ديدگاه خود مبني بر ردّ وثاقت و مدح افراد به استناد ترحّم و ترضّي، از زبان مرحوم شوشتري مي‌افزايد:
به خاطر لطافت و عطوفت يا به خاطر شفقت و يا به خاطر يک کمال و خصوصيت خوب در فرد و... گاهي مردم به شخصي ترحّم و ترضّي مي‌کنند (معجم رجال الحديث: ج 1 ص 78).
در پاسخ به اين اشکالها، آقاي داوري مطالبي چند را بيان مي‌دارد. وي پس از بيان کاملي از معاني لغوي و اصطلاحي واژه‌هاي غفران ، رحمت و رضوان در عرف و غير آن - که در ادامه، شرح مفصّل آن خواهد آمد ـ ، ميگويد:
1. آنچه سيد استاد( ذکر کرد، بر دعاهاي درخواست آمرزش وارد است؛ ولي در درخواست رحمت، زماني اشکال ايشان وارد است که معناي لغوي ترحّم در نظر گرفته شود، نه معناي عرفي. در مورد ترضّي، هيچ اشکالي بر آن وارد نيست؛ نه در لغت و نه در عرف، و کلام ايشان شامل آن نمي‌شود.

صفحه از 98