نظريه تعويض از ديدگاه شهيد صدر - صفحه 106

بايد گفت که شهيد صدر ـ آن‌چنان که در تقريرات سيد کاظم حائري آمده ـ به اين اشکال اشاره کرده است؛ بدين مضمون:
فرض اين‌که احتمال چهارم ـ که طبق آن، مقصود، تمامي کتب و روايات منسوب به شخص ثقه است که به شيخ هم رسيده باشد ـ به اين مقيد شده است که شيخ طوسي در کتابش آن روايت مورد نظر را به سند ديگر نياورده است. [پس چرا اين سند را با سند ديگر تعويض مي‌کنيد؟] در جواب بايد گفت: اين، تقييدي بي‌دليل و مخالف ظاهر کلام شيخ و فهم عرفي از آن است ‌‌(مباحث الاُصول: ج3 ق2 ص 243 ـ 244‌‌).
مراد از اين سخن، اشاره به وجود اين اشکال در تطبيق وجه اوّل نظريه تعويض است؛ زيرا عدم توجّه شهيد صدر به قيدي که به تفسير عموم سخن شيخ زده شده، نشان مي‌دهد که نزد شهيد صدر، آنچه به سند ديگر روايت شده، به اقتضاي احتمال چهارم، در عموم سخن شيخ وارد است و مقتضاي فرض مذکور در حکم عدم است.
ولي انصاف اين است که شهيد صدر، اين اشکال را در کتاب بحوث في شرح العروة، به طريق ديگري برطرف کرده است و از اين جا آشکار مي‌شود که چرا او برخي از روايات ضعيف السند متّصل را توصيف به صحّت کرده است. اين توصيف، بر پايه کبرايي است که شهيد صدر بدان ملتزم شده و آن کبرا اين است که هر گاه در روايت مسند و متّصل، سندي ضعيف به راوي برسد، شهيد صدر ـ به جهت صحّت تعويض مقطع ضعيف اين سند با طريق صحيح ديگر ـ ، حکم به صحّت سند روايت مي‌دهد و اين، در صورتي است که شيخ طوسي در الفهرست، دو طريق به تمام کتب و رواياتِ يکي از راويان واقع در بالاي آن سند ضعيف ـ که پس از نقطه ضعف قرار دارد ـ داشته باشد که يکي از آن دو ، همان سند روايت مذکور و طريق ديگر، سندي صحيح باشد؛ زيرا از ظاهر عبارت شيخ طوسي اين طور فهميده مي‌شود که آنچه به طريق ضعيف در الفهرست به او رسيده، به طريق صحيح نيز به او رسيده است ‌‌(بحوث في شرح العروة: ج 4 ص 51 ـ 52 پاورقي 5).
نظير اين شيوه تعويض، در وجه سوم از وجوه نظريه تعويض نيز خواهد آمد و در آن جا به تفصيل بيشتر، مورد مناقشه قرار خواهد گرفت.
مثال آنچه گفته شد، روايت علي بن جعفر از برادرش امام کاظم( است که مي‌گويد: از موسي( درباره سوسمار و مار و قورباغه‌اي که در آب افتاده باشند، سؤال کردم... . شهيد صدر، اين روايت را از نظر سند، صحيح دانسته است ‌‌‌( همان: ج 4 ص 51‌‌). اعتقاد وي به صحّت سند اين روايت، بنا بر همان کبراست؛ زيرا اَسناد آن روايت، بنا بر مبناي شهيد صدر، صحيح نيست. شيخ حرّ در وسائل الشيعة همين روايت را با اين سند آورده است: محمّد بن الحسن بإسناده عن العمرکي عن علي بن جعفر عن أخيه موسي بن جعفر( ‌‌‌( وسائل الشيعة: ج 1 ص 238 باب نهم از ابواب الأسآر ‌‌). و شيخ طوسي، همين روايت را در الإستبصار بدين سند آورده است: الحسين بن عبيدالله، عن أحمد بن محمّد بن يحيي عن أبيه عن محمّد بن أحمد بن يحيي عن العمرکي عن علي بن

صفحه از 111