خداوند سبحان، اسلام را خانهاي و بهشت را سفرهاي قرار داد و دعوت کننده به اين سفره[ي رنگين] را محمّد، قرار داد.
در اين تابلوي بديع، پيامبر خدا، نخستْ اسلام را به خانهاي تشبيه کرده است؛ چرا که خانه، مأوا و مأمن انسانهاست. آن گاه، بهشت را به سفرهاي رنگين، همانند کرده که در آن، انواع خوراکيها و آشاميدنيها يافت ميشود و در نهايت، خود را به راهنمايي تشبيه نموده که مردمان را به سوي اين سفره مصفّا، دعوت ميکند (ر.ک: همانجا) و به اين ترتيب، همه زمينهها براي پذيرايي از بندگان خدا، فراهم آمده است؛ امّا تقصيري متوجّه صاحبخانه نخواهد بود، اگر گدا، کاهلي کند!
در تصويري ديگر، پيامبر خدا، گرايش بيشتر انسانها را به دروغ و دروغگويي، در قالب تشبيهي زنده، به نمايش گذاشته و ميفرمايد:
يا أيها الناس! ما يحملکم علي أن تتابعوا في الکذب، کما يتتابع الفراش في النّار؟ (همان: ص 415؛ کنز العمّال: ج 3 ص 634؛ الفائق في غريب الحديث: ج 1 ص 141) .
اي مردم! چه چيز باعث ميشود که پي در پي و با شتاب، به سوي دروغ، رو نماييد، همان گونه که پروانهها، پي در پي، خود را به آتش مياندازند؟
يعني مردم، بي آن که خود بدانند، با گرايش به سوي صفت رذيله دروغ، موجبات هلاکت خويش را فراهم ميآورند. تو گويي آنها، همچون پروانههايي هستند که ديوانهوار، خود را به داخل آتش مياندازند و در ميان شعلههاي آن ميسوزند و به هلاکت ميرسند.
ب) تمثيل
بخش قابل توجّهي از روايات نبوي را تمثيلات نغز و الهامبخشي تشکيل داده است که بر زبان پيامبر خدا، جاري گشته و هر يک از آنها، تا به امروز، همچون ستارههايي پُرفروغ در آسمان ادب و فرهنگ، پرتوافشاني ميکنند و با جلوههاي زيبا و فريباي خود، دلرُبايي ميکنند.
نمونههايي چند از تمثيلات نغز نبوي
هر يک از تمثيلات نبوي، مانند تابلوي جذّاب و بديعي هستند که در قالب آنها، حقايق معنوي و اخلاقي و حکمتهاي روحپرور، به صورتي زنده و مجسّم، تجلّي نمودهاند و تصويرهايي دلانگيز را در برابر ما به نمايش گذاردهاند که نمونههاي زير، شاهد گويايي بر اين مدّعا هستند:
مَثَل امّت من، مانند باران است که معلوم نيست اوّل آن باران، بهتر است يا آخرش (مسند ابن حنبل: ج 3 ص 130؛ عوالي اللآلي: ج 1 ص 33). مَثَل امّت من، مانند باغي است که صاحبش به آن رسيدگي کند و چاهها و جويهايش را حفر نمايد و خانههايش را آماده سازد و شاخههاي خشک درختانش را قطع کند، به طوري که يک سال، گروهي را ميوه دهد و سال ديگر، گروهي را، و اي بسا که