جلوه‌هايي از هنر تصويرآفريني در روايات نبوي - صفحه 13

مَثَل کساني که غسل را درست به جا نمي‌آورند، همچون درختي [خشک] است که آب به پايش ريخته مي‌شود؛ امّا نه برگ‌هايش مي‌رويند و نه ريشه‌هايش نمو مي‌کنند (کنز العمّال: ج 9 ص 386).
مَثَل کسي که بدون احتياج، نيازخواهي مي‌کند، همانند کسي است که اَخگري از آتش به کف گيرد(همان: ج 6 ص 495).
مَثَل عالمان در روي زمين، همچون ستارگان آسمان است که در تاريکي‌هاي دشت و دريا، به وسيله آنها راهيابي مي‌شود و هر گاه ستارگان، ناپديد شوند، راه‌نمايان، در آستانه گم کردن راه، قرار مي‌گيرند (بحار الأنوار: ج 2 ص 250).
مَثَل عالمي که به ديگران، کارهاي خوب مي‌آموزد و خود را فراموش مي‌کند، مانند فتيله‌اي است که براي مردم، نور مي‌دهد، امّا خودش مي‌سوزد (مجمع الزوائد: ج 1 ص 184؛ الجامع الصغير: ج 2 ص 530؛ کنز العمّال: ج 10 ص 186).

ج) استعاره

با نگاهي به استعارات به کار رفته در روايات نبوي، اين حقيقت روشن مي‌شود که بسياري از معاني ذهني و مفاهيم عقلي و حالات روحي، در پرتو استعارات نبوي تجسّم و عينيت يافته‌اند و به صحنه‌هايي زنده و تابلوهايي گويا، مبدّل گرديده‌اند، به گونه‌اي که تپش نبض زندگي را از لا به لاي الفاظ آنها مي‌توان احساس نمود .
برخي محقّقان، به اين حقيقت اشاره داشته‌اند که بر خلاف برخي استعارات عادي و روزمرّه که به مرور زمان، دست‌خوش فراموش شده‌اند و در نهان‌خانه اذهان، دفن گرديده‌اند، استعارات نبوي، همواره تازگي و طراوت خود را حفظ نموده، جذّابيت خود را از دست نداده‌اند (ر.ک: الصورة الفنية في الحديث النبوي الشريف: ص 237 ـ 235)؛ چرا که در استعارات و تعابير نبوي، تنها زيبايي‌هاي لفظي و آرايه‌هاي کلامي، مقصود نبوده‌اند؛ بلکه هر يک از آنها را مي‌توان همچون صدف‌هايي دانست که در درون خود، گوهر معاني گران‌قدري را مي‌پرورانند و هر کدام، حامل افکار و انديشه‌هاي ژرفي هستند که در گذر زمان، غبار نسيان، مانع از پرتوافشاني چنين گوهرهاي درخشاني نگرديده است.

نمونه‌هايي چند از استعارات مصوّر نبوي

نقل شده است که پيامبر خدا، هنگامي که لشکر اسلام را به سوي موته گسيل مي‌داشت، آنها را مورد خطاب قرار داده، فرمود:
ستجدون آخرين لشيطان في رئوسهم مفاحص فاقلعوها بالسّيوف (المجازات النبوية: ص 55؛ بحار الأنوار: ج 21 ص 60؛ السنن الکبري: ج 9 ص 910).
در آن جا، افرادي را خواهيد يافت که شيطان، در سرهايشان لانه گُزيده است. پس آن [سرها] را با شمشير، قطع کنيد.

صفحه از 31