اين تعبير، از جمله استعارات شگفت نبوي است که در آن، تسلّط شيطان بر برخي انسانها و مأوا گُزيدنش در دلهاي منحرفشان، به روش بديعي مجسّم گرديده است.
در اين سخن، تعبير «لانه گُزيدن» در معناي استعاري آن به کار رفته است؛ يعني همان گونه که پرنده، هر گاه آشيانهاي را مناسب بداند، در آن مأوا ميگُزيند و تخم ميگذارد، شيطان نيز همواره، دلهاي منحرف را به عنوان مأوا و محلّ استقرارش بر ميگُزيند و خانهزادِ وجود آنان ميگردد (ر.ک: المجازات النبوية: ص 55).
در حديثي نقل شده که روزي پيامبر خدا، وارد مسجد شد و مشاهده کرد که گروهي به خنده و قهقهه سرگرماند. ايشان فرمود:
أمّا انّکم لو أکثرتم ذکر هادم اللذّات لشغلکم عمّا أري. فاکثروا ذکر هادم اللذّات (شرح اُصول الکافي، ملاّ صالح المازندراني: ج 12 ص 112؛ کشف الخفاء: ج 1 ص 165).
همانا اگر ويران کننده لذّتها را بسيار ياد مينموديد، شما را از آنچه ميبينم، باز ميداشت. پس ويران کننده لذّات را بسيار ياد کنيد.
تعبير: «ويران کننده لذّات»، استعاره مصوّر و گويايي است براي مرگ؛ يعني در پرتو يادآوري مرگ است که لذايذ و شهوات، متلاشي و منهدم ميگردند، همان گونه که ساختماني با پتکهاي کوبنده، متلاشي ميشود و فرو ميريزد (ر.ک: المجازات النبوية: ص 403).
از جمله استعارههاي زيبا و بديع نبوي، در اين روايت، آمده است:
إذا أراد الله بعبد خيراً عسله. قيل: و ما عسله؟ قال: يفتح له عملاً صالحاً قبل موته، ثمّ يقبضه عليه (مسند ابن حنبل: ج 4 ص 200؛ الجامع الصغير: ج 1 ص 61؛ کنز العمّال: ج 11 ص 95).
[فرمود:] «هرگاه خداوند، خير بندهاي را بخواهد، او را عسلين ميکند!». گفتند: چگونه او را عسلين ميکند؟ فرمود: «پيش از مرگش، باب عمل صالحي را به رويش ميگشايد و در اثناي انجام دادن آن، جانش را ميستاند».
در اين تعبير نغز، توفيقي که خداوند، در خصوص انجام دادن عمل صالح به فردي ارزاني ميکند و او را عاقبت به خير مينمايد، به عسلي تشبيه شده است که طعام را دلپذير و کام انسان را شيرين ميسازد (ر.ک: النهاية: ج 3 ص 237؛ الفائق في غريب الحديث: ج 2 ص 362؛ المجازات النبوية: ص 21).
برخي شارحان حديث، گفتهاند که مراد از عسلين کردن فرد، شيرين کردن او در دلِ خلق و يا شيرين نمودن کردار نيک او بر دل انسانها و يا بُردن تلخي معصيت از دل با شيريني طاعت است (ترک الإطناب في شرح شهاب الأخبار: ص 742).
در تصويري ديگر، شاهد اين صحنه بديع و اين استعاره گويا هستيم که: