مقصود از اين تعبير کنايي، آن است که چنانچه زني در پي رخدادي فرزندش سقط شود و همين امر، منجر به از دنيا رفتن وي نيز گردد، اگر از گناهان کبيرهاي همچون ظلم و تجاوز و قتل و مانند آنها مبرّا باشد، در پيشگاه خدا، مأجور و مستحقّ بهشت و رحمت واسعه الهي خواهد بود (المجازات النبوية: ص 322).
و در حديثي ديگر از پيامبر خدا روايت شده که فرمود:
اُطلبوا الرزق في خبايا الأرض (مجمع الزوائد: ج 4 ص 36؛ الجامع الصغير: ج 1 ص 168؛ کنز العمّال: ج 4 ص 21).
روزي را در نهانگاههاي زمين، طلب نماييد.
جستجوي روزي در زوايا و نهانگاههاي زمين ، کنايهاي لطيف براي تشويق انسانها به زراعت و کشاورزي يا استخراج معادن در جهت بهرهمندي از ذخاير پنهاني و بيمنتهاي زمين است.
3. توصيف دقيق
وصف، در ادبيات، ابزاري است بسيار مهم و نقشآفرين تا آن جا که گفته شده: قسمت اعظم بارِ هر اثر ادبي، بر دوش توصيف است و تصويرگري، خود، زيرمجموعه توصيف و مقوّم آن، به شمار ميآيد (درآمدي بر انديشه و هنر فردوسي: ص 400).
اهمّيت وصف در تصوير، به حدّي است که بعضي از معاصران، آن را بر انواع تشبيه و مَجاز و استعاره، برتري دادهاند و معتقدند که بهترين و شايستهترين وسايل بيان تصويري، آوردن اوصاف است (صور خيال در شعر فارسي: ص 16، به نقل از: الإنسانية و الوجودية في الفکر العربي، عبد الرحمان بدوي: ص 34).
گاه توصيف دقيق يک موضوع ـ که نشانگر نگاه دقيق و عميق به آن است ـ ، به مراتب، از تشبيه و استعاره و کنايه يا ساير ابزارهاي تصويرگري، مؤثّرتر و کارآمدتر است و ميتواند موضوع يا صحنهاي را چنان در پيشِ روي مخاطب به نمايش درآورد که گويي ميتوان آن را از نزديک، مشاهده نمود و يا آن را لمس کرد (التصوير الفنّي في الحديث النبوي: ص 491).
بر همين اساس، ابن رشيق، معتقد بود: بهترين وصف، آن است شيء را به گونهاي توصيف کرد که گويي شنونده، آن را بالعيان در برابر خود حاضر مييابد (العمدة: ج 2 ص 226) و از نظر او، بليغترين توصيف، آن است که گوش (امور شنيداري) را به چشم (امور ديداري) تبديل ميکند (همان جا).
در روايات نبوي، گاه توصيف دقيق يک موضوع، به گونهاي ابعاد و زواياي پنهان آن را آشکار ساخته و آن موضوع را عيني و ملموس نموده که حقيقتاً قلم هيچ نقّاش و يا تصوير هيچ تصويرگري نميتواند مانند آن را به نمايش بگذارد و يا آن را در برابر چشم بيننده، زنده و مجسّم سازد.