جلوه‌هايي از هنر تصويرآفريني در روايات نبوي - صفحه 20

يا مي‌فرمايد:
دل مؤمن، صاف و بي‌آلايش است و چراغي درخشان در آن، پرتو مي‌افشانَد، و دل کافر، سياه و واژگون است(همان، ج 67 ص 59).
يا مي‌توان به اين کلام نبوي اشاره داشت که:
مؤمن، از يک شکم مي‌خورد و کافر، از هفت شکم(الخصال: ص 351؛ وسائل الشيعة: ج 24 ص 240؛ مسند ابن حنبل: ج 2 ص 21؛ سنن الدارمي: ج 2 ص 99؛ صحيح البخاري: ج 6 ص 200).
اين جمله، کنايه از اين است که مؤمن، در خوردن خود، جانب اعتدال را رعايت مي‌کند؛ امّا کافر، چون بنده خواهش‌هاي نفساني است، در خوردن، حرص مي‌ورزد و از خوردن، هدفي جز لذّت‌طلبي ندارد (ر.ک: المجازات النبوي: ص 376؛ بحار الأنوار: ج 63 ص 325).

5. تصوير‌آفريني به شيوه داستاني

داستان، شيوه‌اي هنري و جذّاب است که در قالب آن، تجربيات و زندگي پُر فراز و نشيب آدمي در روي زمين، به تصوير در آمده و به روشي غير مستقيم، درسي زنده از زندگي به شاگردان هستي مي‌آموزد. از آن جا که هر داستاني بر پايه توصيف و شرح وقايع و ترسيم صحنه‌ها بنا گرديده، مي‌توان داستان را از جنس تصوير دانست که به کمک آن، افکار و انديشه‌ها صورتي مجسّم مي‌يابند و در برابر مخاطبان به نمايش در مي‌آيند. در اينباره، آمده است:
راز و رمز محبوبيت داستان نزد تمام انسان‌ها، بيشتر به خاطر اين است که داستان، بُرشي از صحنه‌هاي مختلف زندگي واقعي انسان‌هاست که در قالب شخصيت‌ها، حوادث و ديگر عناصر داستاني، تجلّي يافته است. مخاطب، در فضاي داستان، احساس مي‌کند مانند يکي از اعضاي داستان، ماجراها و صحنه‌ها را يکي پس از ديگري، پشت سر مي‌گذارد، و اين امر، باعث مي‌شود تا پيام داستان، ناخودآگاه، در دل، جان و روان او القا شود و اثر تربيتي عميق خود را در وي به جا گذارد (تحليل عناصر ادبي و هنري داستان‌هاي قرآن: ص 192، با تلخيص).
به خاطر همين نقش تأثيرگذار و عميق داستان است که پيامبر خدا، از اين گونه ابزارهاي مؤثّر، براي انتقال پيام آسماني و انسان‌ساز خود، بهره جسته و جلوه‌هاي زيبايي از معنويت و ارزش‌هاي اخلاقي را در لابه ‌لاي داستان‌هاي جذّاب و دل‌انگيز خود، به نمايش گذاشته است.
داستان‌هاي نقل شده از پيامبر( از نوع داستان‌هاي کوتاه است که از حشو و زوايد و خيال پردازي‌هاي بي‌ثمر، در آن، اثري نيست و هر يک از حکايت‌ها، ريشه در وقايع تاريخي دارند که هدفي جز هدايت و اصلاح نفوس بشر در آنها تعقيب نمي‌شود (ر.ک: الحديث النبوي، روية فنّية

صفحه از 31