جمالية: ص 77 و 78؛ الصورة الفنيه في الحديث النبوي الشريف: ص 729 و 730؛ التصوير الفنّي في الحديث النبوي: ص 498 و 499).
در اين جا تنها به ذکر معدود نمونههايي از حکايات نبوي بسنده مينماييم که در آنها، مفاهيم ديني و ارزشهاي اخلاقي و انساني، در قالب تابلوهايي زنده و صحنههايي جذّاب، به تصوير درآمدهاند:
نقل شده روزي پيامبر( در جمع صحابه فرمود:
مردي بود که از بيابان ميگذشت. تشنگي و عطش بسيار، بر او غلبه کرده بود، تا اين که به چاه آبي رسيد و به درون آن رفت و پس از نوشيدن آب، بيرون آمد. در همين حال، مشاهده نمود که سگي از شدّت تشنگي، لَه لَه ميزَند و حتّي زبان به شنهاي نمناک بيابان ميسايد. با خود گفت: همان گونه که من تشنه بودم، اين حيوان نيز تشنه است. از اين رو، به درون چاه رفت و کفش خود را از آب، پُر نمود و به دهان گرفت و از چاه بيرون آمده، سگ را سيراب نمود. او از خدا به خاطر چنين کاري، شکرگزاري نمود، و خداوند نيز وي را مشمولِ بخشش و مغفرت خود، قرار داد.
صحابه پرسيدند اي پيامبر خدا! آيا سيراب نمودن حيوانات نيز ثواب دارد؟
فرمود:
براي سيراب نمودن هر جگرِ تشنهاي، ثواب است(مسند ابن حنبل: ج 2 ص 375؛ صحيح البخاري: ج 3 ص 77؛ صحيح مسلم: ج 7 ص 44؛ سنن أبي داوود: ج 1 ص 574؛ کنز العمّال: ج 6 ص 420).
همچنين اين حکايت از ايشان نقل شده است که:
زني روسپي، بر لب چاه، سگي را ديد که نزديک بود از تشنگي هلاک شود. او کفش خود را درآورد و به سرپوش خود بست و براي آن سگ، آب کشيد. بدين خاطر، آن زن، بخشوده شد(الجامع الصغير: ج 2 ص 201؛ کنز العمّال: ج 15 ص 787).
همچنين ميتوان به داستانهايي نظير: حکايت «دو پادشاه مؤمن و کافر» و نحوه آزمايش متفاوت هر يک از آنان از ناحيه خداوند متعال (بحار الأنوار: ج 64 ص 233)، حکايت کسي که پس از خريد زميني از ديگري، گنجي در آن يافت (مسند ابن حنبل: ج 2 ص 316؛ صحيح البخاري: ج 4 ص 150؛ صحيح مسلم: ج 5 ص 133؛ کنز العمّال: ج 15 ص 165)، حکايت سه تن از بني اسرائيل که يکي پيس، ديگري تاس و سومي نابينا بود و هر يک به شيوهاي مورد امتحان الهي قرار گرفتند (ر.ک: صحيح البخاري: ج 4 ص 146؛ صحيح مسلم: ج 8 ص 213؛ رياض الصالحين: ص 93؛ کنز العمّال: ج 15 ص 150) و حکاياتي مانند آنها اشاره نمود که هر يک، در بردارنده نکاتي عبرتآموز و الهام بخشاند و موجي از شور و احساس را در دل انسان، پديد ميآورند.